یه روز عادی :)
خداوند ما رو این شب ِ جمعه ببخشد و بیامرزد! یک ساعت ِ تمام،با مادرمان از دار ِدنیا حرف زدیم و خندیدیم! سمع الله لمن ...صلوات.... امروز رفتم مهد مامان لَورا یکی از دخترای ناز مهد منُ دیده میگه: لَورا دیروز اومده خونه میگه من فارسی حرف زدن یاد گرفتم!!!!! با تعجب گفتم خیلی خوبه ،حالا چی یاد گرفتی؟ یکم حرف بزن! گفته موقع خداحافظی میگن بای بای من خودمم خنده ام گرفته بود!حالا مامانش بنده خدا میپرسید شما چی میگید موقع خداحافظی؟! گفتم ما یه کلمه سخت داریم"خداحافظ" اما بای بای هم میگیم! البته بیشتر با دست "بای بای" میکنیم خلاصه که همگی خوشحال باشید ،یه ه...
نویسنده :
مامانی کسرا
21:48