کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

پسرم کسرا

کسرا + بادپا +قصه+ روزگار ما ....

1393/6/10 20:42
نویسنده : مامانی کسرا
689 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

اینروزا همش با خودم میگم ای کاش شبانه روز به جای ۲۴ ساعت ۳۰ ساعت بود!

اون شش ساعت اضافه هم از ساعت ۱۰ شب به بعد بود که کسرا میخوابه تا من بتونم به کارام برسم.

اما صد حیف و حسرت که امکان پذیر نیست!

از ساعت ۷ صبح تا ۱۱ شب  دارم دور خودم میچرخم  و آخرش میبینم ای داد بیداد

نصف کارام موند!

روزا هم با چنان شتابی میان و میرن که انگار یکی دنبالشون کرده!

تا چشم هم میذارم میبینم آخر هفته شد و ...

بگذریم

سلامخجالت خوبید شکر خدا؟

روز و روزگار ما هم شکر خدا بد نیست.

کسرا میره مهد، کمی بهتر از سابق!چشمک فقط مشکل صبح بیدار شدنشه! مثل خودم خُفتُ شدهقه قهه

عاشق خواب صبحه!

به زور باید بکشونمش پای میز صبحانه!グーミーズ のデコメ絵文字

روابطش با بچه های مهد خوبه خیلی بهتر شده بود اما همچنان "زَک "سر ناسازگاری

با این بچه ما داره!چشمک خدا خوبش کنهخنده

مابقی روزگارمون هم مخلوطی از خنده ها و گریه های کسراست!

کارامون حول کسرا میگرده و زندگیُ از چشم اون میبینیم، حالمون به حال اون

ربط داره و روزامونُ به امید فردایی بهتر واسه اون میگذرونیم.

شیطون بلا شده، تیکه کلام واسه خودش داره، ادا و اطواراش مردونه تر شده و

در یک کلام بزرگتر شده!

وقتی میخواد کاری واسش بکنم، میگه جوووون مااااااااادرت!

از روی مبل میپره میگه:باحاله نه؟!!!!

اگرم بهش بگم بالای چشت ابرو ِ با یه قیافه حق به جانب و عصبانی

میگه:اعصابمُ خرد کردی؟؟!

ببخشید والااااا!!!!

یه چند وقت بود نمیرسیدم واسش کتاب درست کنم گفتم چه کنم چیکار کنم ؟!

یادم اوفتاد بچه که بودم یه سری کتاب داشتم که نوار قصه هاشم بود، میذاشتم

و براساس شکل کتاب ورق میزدم!

حال خوبی داشت!

ایران خیلی دنبال یه همچنین چیزی گشتم اما ندیدم متاسفانه!

تصمیم گرفتم خودم واسش کتاب داستانایی که دوس داره رو بخونم و ضبط کنم!

 فک کنم خوشش اومد!

مخصوصا وقتایی که داره  بازی میکنه!

گاهی هم سر صبحانه دوس داره گوش کنهグーミーズ 見てね(^◇^)┛ のデコメ絵文字

 

 

البته به اندازه اون کتابا  خوشحالش نکرداما درنوع خودش تجربه خوبی بود وامروز میگفت فلان

کتابم واسم بخون.*グーミン* のデコメ絵文字

 

花だよ。アサガオ のデコメ絵文字  داستان تاشی آتیش پاره  花だよ。アサガオ のデコメ絵文字

 

هفته پیش تقریبا تمام روزامون  بارونی بود ابری! بیشتر خونه بودیم! با خودش،

گاهی سرگرم بود، گاهی درگیر....

ねこ すりすり ハート のデコメ絵文字 نقاشی کشید و پازل حل کرد . ねこ すりすり ハート のデコメ絵文字

جایی مطلب جالبی خوندم که نوشته بود از روی نقاشی بچه های چهار ساله میشه

به هوش اونا تو چهارده سالگی (یعنی ده سال بعد) پی برد! بر اساس اینکه بچه تو نقاشی

مشخص میکنه که مثلا دوتا چشم داریم ، دوتا ابرو و یا یک دهن .

 

 

یه چیزی که بچه ها تو این سنا دارن پیشرفتای ماه به ماهشون!

یعنی این نقاشی رو کسرا تو سن چهار سال و یک ماهگی کشیده شاید تو سن۴ سال و ۱۰ ماهگی کاملا

متفاوت از این بکشه!بنابراین نمیشه مطلقا قضات کرد اما بهر حال اینم یه تست

روانشناسیه جالبه دیگه!グーミーズ 見てね(^◇^)┛ のデコメ絵文字

 

 

عاشق پازل حل کردن شده! پازهای۱۶ تیکه و بیست تیکه رو راحت حل میکنه!

البته اولش که کلا آیه یاس،میخونه! نمیتونم ،نمیشه، نمیدونم، تو بیا کمک ...

اما دفعات بعد راحت و سریع درستشون میکنه! 花だよ。ラン のデコメ絵文字

 

 

واسه خودش همه چیُ میذاره رو همُ میره بالا!

داد میزنه بیا ببین!

منم باید در نقش یک مادر بسیار فهمیده و حمایت کننده بیام و با جیغ و دست و هورا بگم

ای ول !چی درست کردی!؟؟؟؟ چقدر قشنگه! و من به تو افتخار میکنم و..... 花だよ。ラン のデコメ絵文字

 

 

 بر خلاف هفته کسل کننده مون ، آخر هفته خیلی خوبی داشتیم!

 از اونا که آشپزخونه تعطیل و فقط بیروووووووووووون 花だよ。クリスマスローズ のデコメ絵文字

با خاله مریم و عمو حمید که یه بار قبلا رفته بودیم خونه شون و کسرا آبرو واسمنذاشته بودخندونک رفتیم  پیتزا!

خیلی خوب بود و خوش گذشت .کسرا هم نسبتا آروم بود و غذاشُ خورد!

کلی با خاله مریم حرف زدیم و از زمین و زمان گفتیمزیبایک ساعتی هم اومدم خونه ما با

هم چایی خوردیم و رفتن! بسی خوش گذشت!

هیچ عکسی نگرفتم، یادم رفت グーミーズ 見てね(^◇^)┛ のデコメ絵文字

شنبه ظهر هم با دوستای بابایی رفتیم به کباب خوردن،

جای همگی خالیخندونک

 

 

این کباب خوردن کم کم داره تبدیل میشه به یکی از تفریحات سالم ما در سوئد!グーミーズ のデコメ絵文字 تنوع خوبی...

اما  این وروجک  اونروز ظهر یکم بدقلقی کرد، البته قابل اغماض بود. ولی خوب من

خیلی خسته شدم و آخرش با سر درد خداحافظی کردیم !

 

 

بعد از کباب، منُ بابایی داشتیم چرت میزدیم،  کسرا خان میگفت میخوام

برم پارک بازی کنم!!!!

بدوووو کاپشنشُ در آورد و رفت...

 

 

من موندم ، انرژی این بشر اگه خورشیدی هم باشه تو این هوای ابری قانونا نباید

جواب میداد ، اما این فسقلی 

با تمام قوا میدوید ،بالا میرفت ، پایین می اومد ، میپرید و....

در یک کلام کن فیکون میکرد.*グーミン* のデコメ絵文字

 

 

 

 

 جدیدا تصمیم گرفتیم بریم اسمشُ عوض کنیم  بذاریم

"بادپا" شایدم "طوفان پا" یا " گردباد پا" یا .....!!چه میدونم، یه چیزی که عمق

فاجعه رو نشون بده!  かわいい のデコメ絵文字

به قول ما کرمونیا، شَل و پَل رسیدیم خونه!خنده

یکشنبه مون هم به قرار زیر گذشتچشمک

ملاحظه بفرمایید.

はーと のデコメ絵文字 جوجه کوچولوی چهار ساله ما はーと のデコメ絵文字

 

خودم پستای طولانی رو دوس ندارم اما اینبار مجبور شدم هی بنویسم و بنویسم.

ببخشید اگه از حوصله تون خارج بود

ایام به کامتون و دل شاد مهمون لحظه هاتون花だよ。桜吹雪 のデコメ絵文字

 

 

الهی هر چه طلب بما دادی ،به سزا داری ما تباه مکن و هر چه به جای ما کردی، از

نیکی به عیب ما بریده مکن و

هر چه نه به سزای ما ساختی، به ناسزائی ما جدا مکن.1

 

 

-------------------------

1- خواجه عبدالله انصاری

 

پسندها (3)

نظرات (17)

محبوبه مامان الینا
11 شهریور 93 7:42
اینکه آخر هفته رو با دوستان سپری کردین خیلی عالیه بادپا ! اون بنده خداها نرمالن حوصله ماها کم شده و اینو میشه از طریق سوال از بچگی هات خودمون از مامان و باباها بپرسیم و بقول بابام پس ببین ما چی کشیدیم! همیشه شاد باشین عزیزم
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون از لطفت اين روزا حوصله كسرا رو زياد دارم خيلي بهش سخت نميگيرم اما خيلي ورجك وروجك ميكنه فسقلي
عشق يعني ...
11 شهریور 93 9:43
به به عجب پستـــــــــــــی دلمون باز شد . واقعا همچین بچه پر انرژی به آدم انرژی تزریق میکنه. منم یه اسم بهتون پیشنهاد می کنم . مثلا بزارید کن فیکون خخخخخخخخ جووووووووووون مااااااااااااااااادرت خیلی باحال بود. من از این به بعد می خوام به آقای کلید بگم جووووووووووون ماااااااااااااادرت این کتاب هایی که میگید و من تا به حال نشنیده بودم . چه ایده جالبی. کاش کتاب های دیگه هم همین طوری بود. البته احتمالا کتاب صوتی باشه و من زیاد دنبالش نبودم.
مامانی کسرا
پاسخ
اینم که شما میفرمایید خیلی عالیه انشالله اسم بچه بعدی رو میذاریم این "جوووون مااادرت "واسه کسرا که جواب داده تا حالا، انشالله واسه شما هم جواب بده آره اینا زمان ما بود، کتاب بود با یه نوار قصه! یه بار ایران که بودم رفتم نمایشگاه کتاب ، از آقاهه پرسیدم گفت د یگه خیلی وقته از اونا نیست اما اصلا نگران نباشید تا منُ دارید غم ندارید! دوباره میسازمت وطن و از این حرفااااا
فریده
11 شهریور 93 12:11
منم یه زمانی آرزو می کردم کاش خوابیدن و غذا خوردن از زندگی حدف می شد تا وقت انجام کارام رو داشته باشم . ولی حالا که بهش فکر می کنم خنده ام می گیره ، انگار فقط دنیا آمده ایم که بدویم و بدویم و به هیچ جا هم نرسیم . این زَک کیه ؟؟ که با پسرمون سر ناسازگاری داره . آفرین مامان سودابه خلاق . کاش منم مثل تو بودم . نمی دونم چرا ؟؟ولی پرهام هم هر وقت می خواد پازل حل کنه می ترسه و احساس می کنه نمی تونه . ولی بعد به راحتی انجام می ده .
مامانی کسرا
پاسخ
این زَک یه پسر اصالتا بنگلادشیه!(فک کنم البته) با الکساندر میریزن رو هم بچه رو اذیت میکنن! حالا یه بار مینویسم در موردش شما که خیلی از ما بهتری خانم خانما کلا اینا خیلی تن پرور شدن
مامانِ یسنا
11 شهریور 93 14:12
چه پست باحالی بود. دوست داریم کسراخان... ببخشید بادپا خان
مامانی کسرا
پاسخ
ما هم شما رو دوس داریم خانم خانما
✿مامان شقایق✿
11 شهریور 93 15:14
ایشالا همیشه شاد باشید با تفریحات سالمتون وااااا ی اولش که خوندم هنگ کردم که واقعا اسم کسرا رو میخواین عوض کنید وروجک شیطون در پناه خدا باشید
مامانی کسرا
پاسخ
نه حالا !خیلی جدی نیست مرسی عزیزم
باباعلی
12 شهریور 93 1:13
از خوشحالی های کسرا خیلی خوشحال شدم خداوند درپناه خودش حفظش کند . راجع به عکسهای سنگ نوردی اقا کسرا تو ضیح ندادی . لباس پوشیدن پدرو پسر هم چقدر بهم نزدیکه اون با رکابی اون یکی با سویشرت خیلی جالبه . امیدوارم همیشه سلامت وشاداب باشید.
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون پدر جان لطف دارید شما این پسر اصلا ندارد نشان از پدر البته فعلا نداره شاید بعدا پیدا کنه! سنگ نوردی نیست!همون بغل پارک یه صخره بود که این آقا علم کرد میخوام برم! باباشم بردش! انشالله شما هم خوب و خوش باشید و سالم
رها
12 شهریور 93 2:03
وااااای من در عوض عاشق این پستای طولانیم.خیلی خوبه خیلی خوب بود.همیشه به شادی
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزم ممنون از لطفتون
بهاره مامان ونداد
12 شهریور 93 17:34
سلام به دوست گلم و کسری باد پای عزیزم البته من هنوز بر گفته خودم اصرار دارم که کسری به دنیز شیطون شبیه تر خیلی خوبه که اخر هفته خوبی رو گذروندید براتون ارزوی روزهای همیشه شادی دارم وهمچنان عاشق این فعالیت های عجیب کسری اخرش فکر کنم یه برج سازی معماری چیزی بشه عجیب پتانسیلش رو داره والله ما بچه امون کوچیک بود روزی ده تا پازل حل میکرد الان تا پازل میذاریم جلوش میگه حال ندارم اینم از روز گار ماستچه ایده جالبی کتاب صوتی وتصویری از این خلاقیت ها برای ما هم رو کن بلکه استفاده امون بشه برای این وروجک نیم وجبی خونمون ومثل همیشه همیشه به یادتونم ببخش که این قدر دیر به دیر بهتون سر میزنم
مامانی کسرا
پاسخ
سلام بهاره جان من آخرش باید این فیلمُ ببینم! اصلا راه نداره! میدونی آدم احساس بهتری پیدا میکنه وقتی میفهمه یه دونه دیگه هم از سر بچه ما هست! عزیزم وندادی! چرا دیگه پازل دوس ندارهعب نداره بچه ها مثل سیب تو هوا میمونن تا بزرگ شن هزار بار غلتیدن شاید دوباره در نوجوانی علایقش برگشت شما هم انشالله همیشه خوب وخوش و سلامت باشید
بهاره مامان ونداد
12 شهریور 93 17:36
تعجب نکن دو تا دوتا میفرستم از بس سند نمیشه میترسم نرسه دستت
مامانی کسرا
پاسخ
نه گلم نکران نباش فقط یه بار اومد
مهسا
12 شهریور 93 19:53
اعصابم رو خورد نکن این کباب خوردن هاتون رو خیلی دوست دارم. عجب خلاقیتی داره کسرا جون.. بزنم به تخته. راستی یه سوالی هست مدتها تو ذهنم مونده. این فرش که تو خونتون هست از اونجا خریدید؟؟؟؟؟؟؟ آخه شبیه فرش ایرانیه ه ه ه
مامانی کسرا
پاسخ
لطف داری عزیزم تخته لازم نیست خیلی به چشم نزدیک نیست آره اینجا خریدم عزیزم! اتفاقا با قیمت مناسبم خریدم!فرش ایرانی اینجا زیاده که خیلی هم گرونه ولی این فرش ایرانی نیست فک کنم کار این چینیا باشه که دارن دنیا رو میگیرن!!!!
بابا و مامان
13 شهریور 93 4:31
سلام عزیز دلم فدای کری ناز و قشنگم ارزو می کنم در کنار هم شاد و سلامت باشید
مامانی کسرا
پاسخ
شما همیشه به ما لطف داری خدا نکنه. انشالله همیشه سالم و شاد باشید
بابا و مامان
13 شهریور 93 4:34
عزیز دلم راجبه سوالی که گفتید تمام کارای مربوط به وبلاگ کار خاله مهربونه من خیلی نمی دونم چکار کردن اما راجبه سوال شما حتما ازشون ی پرسم اما خاله مهربون کم میاد وبلاگ شاید کمی دیر جواب بدن اما اگه می دونید از کجا باید بفهمم فونتش و بهم بگید حتما نگاه می کنم شرمنده هستم که نتونستم جوابتون و بدم عزیزم شما راهنمایی کنید کجا را ببینم تا بهتون بگم خیلی بی سوادم نه
مامانی کسرا
پاسخ
قربونت برم الهی ببخشید انداختمت تو زحمتاصلا و ابدا من عجله ندارم!هر زمان که ایشون جواب دادن شما هم به من بگید ممنون از پیگیری و لطفتون
شقایق
13 شهریور 93 8:44
سودابه جونم ست ماهگیری از شیراز خریدم ما 20 شهریور میریم شیراز اگر اجازه بدید خودم برای کسرا جون میخرم فقط ادرس مامانتون برام بفرسید تا براشون پست کنم
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی از مهربونیت عزیزم
مهسا
13 شهریور 93 11:31
چه جالب... آخه با خودم فکر می کردم نمی شه که از ایران تا اونجا فرش یرد مرسی عزیزم. یکی از سوالهای مهم زندگیم رو حل کردی
مامانی کسرا
پاسخ
البته میشه فرش برد!ولی هم خیلی هزینه بره همه خیلی دَنگ و فَنگ داره انشالله همه سوالات زندگیت به همین سادگی باشه
مامان ایناز
14 شهریور 93 2:50
سلام عزیزم من عاشق کسراییم خیلی نازه پسرتون راستی یه سوال کسرایی توی مهد بادوستاش ومربیایش چه جوری صحبت میکنه یعنی منظورم اینه که انگلیسی بلده
مامانی کسرا
پاسخ
سلام مرسي از لطفت خانمي كلا كه اينجا بايد با زبان سوئدي حرف بزنين! كسرا هم اوايل بلد نبود سختش شد اما كم كم داره يه چيزايي ميفهمه تا ببينيم خدا چي ميخواد
مامان لیانا
23 شهریور 93 17:26
خدا حفظ کنه این بادپای نازنینو انشالا همیشه تو زندگی پراز انرژی و شاد باشی عزیزم...راستی این بادپا جون آخر مهندس عمران و یا یه برج ساز معروف میشه
مامانی کسرا
پاسخ
چی بگم والا! بهش نمیاد چیزبدرد بخوری درست کنه! بیشتر دوس داره رالف خرابکار باشه
زهرا مامان ایلیا جون
23 شهریور 93 17:42
,,,وای اسمهایی که براش انتخاب کردی عالی بود منم باید برای ایلیا دنبال همچین اسمهایی بگردم عزیزم اون روش ضبط صدا و کتاب ..خیلی خوشم امد حتما برای ایلیا این کار و میکنم ایده خوبی بود
مامانی کسرا
پاسخ
قابل نداشت خانمی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد