پسرک قصه زندگی ما
پسرک قصه زندگی ما 
کسرا خوابیده آروم و راحت!
اوضاع خونه رو به راهه بد نیستیم شکر خدا.
بالا و پایین داریم اما خوبیم، کنار هم که باشیم، با هم که باشیم، خوبیم.
امروز داشتم به مامانم میگفتم تابستون تموم شد به سرعت برق و باد!
اصلا نفهیمدم چی به چی شد ! هنوز میخواستیم برنامه ریزی کنیم بریم اینجا بریم اونجا!
اما زهی خیال باطل از دوشنبه روز از نو روزی از نو...
اما شکر خدا که به سلامتی و خیر گذشت.
شکر خدا که به خوبی و آرامش گذشت. انشالله عمری باشه ،سال دیگه تابستون
امروز بازم زدیم به کوه و کمر 
خدمتتون عارضم که این موجود بیچاره که تو عکس پایین داره مورد لطف کودک ما قرار میگیره
یه کرم ابریشم از همه جا بیخبر بود داشت از اونجا رد میشد و
این آقا هم میخواست بهش کمک کنه، خوب البته به روش خودش دیگه!
بعد حالا هر چی ما توضیح میدادیم مادر این کرم بنده خدا کمک نخواد کیُ باید ببینه
بحث همون مثل معروف ِ سوره یاسین بود و آن چهارپا...
اما حالا از شوخی که بگذریم ،داشتیم با بابایی بحث میکردیم
عجب زندگی قشنگی داره این کرم ابریشم! یه روز در پایین ترین نقطه از هستی و یه زمان
در بالاترین! واقعا دگردیسی عجب سرنوشت زیبایی میتونه خلق کنه که خوب البته نصیب هر کسی هم نمیشه
فتبارک الله احسن الخالقین
نگران سرنوشت اون کرم نباشید تونست بره و به زندگیش ادامه بده
اینجاهم که طبق معمول همیشه پسرک قصه زندگی ما داره ماهیگیری میکنه! اونم از نوع کوسه و نهنگ و....
اینروزا وقتی بیخیال و آروم قدم میزنم یاد این شعر سهراب زیاد میافتم که چه زیبا میگه
...
و خدایی که در این نزدیکی است ، لای این شب بوها ، پای آن کاج بلند . روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .
من مسلمانم . قبله ام یک گل سرخ . جانمازم چشمه ، مهرم نور . دشت سجاده ء من .
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم ....
کعبه ام بر لب آب ، کعبه ام زیر اقاقی هاست . کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر ...
روزگارتون پر باشه از عشق و آرامش
خدا رو شکر که توضیح دادی که تونست بره 
چه دل من و شما بهم راه داره
خدا پدر سهرابُ بیامرزه
