کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

پسرم کسرا

تولد فربد

1393/5/6 1:16
نویسنده : مامانی کسرا
395 بازدید
اشتراک گذاری

 

این چند روز که از تولد کسرا میگذره حسابی سرمون شلوغ بود!

ماییم و یک ماه تابستون که دوس داریم همه جا بریم و همه کار بکنیم .تا چشم به هم بذاریم پاییز شده

 و بعد هم اون زمستون طولانیniniweblog.com

دیروز رفتیم تولد فربد عزیز .

پامونُ از اتوبوس گذاشتیم پایین آنچنان بارونی گرفت که میگفتی در آسمون بازشده و داره سیل میاد!!!niniweblog.com

کسرا، بچه ام تو کالسکه خواب رفته بود هراسون از خواب پرید و شروع کرد به جیغ زدن!

نمیدونم خونه کی بود رفتم زیر سقفش و زنگ زدم به نازلی که به داد ما برس.

بنده خدا شوهرش با چتر اومد جلومون ،کسرا خیــــــــــــــــــس آب بودniniweblog.com از خاله لباس گرفتم

واسش عوض کردم و رفت بازی niniweblog.com

یکم اولش غریبی کرد اما زود خوب شد،جمع پسرونه پسرونه بود!niniweblog.com  آتیشی سوزوندن این جماعت!!!!

  یه ترامبولین گذاشته بودن رو حیاط  که بچه ها باهاش سرگرم بودن niniweblog.com و مامانا هم

نشسته بودیم به چایی خوردن.niniweblog.com

خیلی ساده و بی تعارف و خودمونی خوش گذشت! میدونید ازاین جمعایی که آدم توش خودشه خیلی لذت میبرم!

نگران نیستی که حالا چی بگی ، چیکار کنی ، طرف خوشش بیاد، نیاد!؟!!

راحت....

 

کسرا ، فربد ، دوست فربد که من اسمشُ نمیدونمniniweblog.com

 

 

انشالله که دوستی این دوتا وروجک ادامه داشته باشهniniweblog.com

و اما بگم اندر احوالات شیرین زبونیای این وروجک چهار ساله ، کسرا اجازه نداره چوب بیاره تو خونه 

امروز با یه چوب وایستاده جلو ِ من ...

_ مامان من يه بار يه خواب خوب ديدم!

+ با اخم: چي؟

_ خواب دیدم با چوب اومده بودم تو خونه.

+عجــــــــــــــــب!!!!! چه خواب خوبي عزيزم....

قیافه من اینجوری بود اون لحظهグーミーズ 見てね(^◇^)┛ のデコメ絵文字 قورتت بدم تموم شی؟ وروجک...

 

الهی !همه چیز را به تو میسپارم، 

به تو ایمان دارم.

پسندها (3)

نظرات (11)

بابا و مامان
6 مرداد 93 4:48
عزیز دلم همیشه خوش باشی و سلامت
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی از لطفت عزیز دلم
بابا و مامان
6 مرداد 93 4:49
الاهی عجب خواب خوبی دیدی عزیزم
مامانی کسرا
پاسخ
بابا دلش خواب میبین! سفارشم قبول میکنه
زهرا مامان ایلیا جون
6 مرداد 93 7:37
به به همیشه به جشن و تولود و خوش گذرونی الهی خاله فدای خواب دیدنت
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی خانم خانما.شما همیشه به ما لطف داری. خدا نکنه عزیزم
فریده
6 مرداد 93 7:53
چه جالب ، یعنی تا این حد آب و هوا متغیر باشه فکرش رو هم نمی کردم !! نمی تونی مرتب از طریق سایت وضعیت آب و هوا رو کنترل کنی ؟ که اینجوری توی دردسر نیافید . البته من که خیلی خوشم می آید . یکی از فانتزیام اینه که زیر بارون خیس خیس بشم . البته روسری و مقنعه نداشته باشم که بچسبه به سرم . یکی دیگه اش هم اینه که یه بارونی بلند داشته باشم که برم زیر بارون خیس خیس بشه ، بعد بیام خونه درش بیارم ، تمام لباسای زیرش خشک باشه . سودابه جون دقیقا می فهم چه لذتی داره جایی باشی که خود خودت باشی ، بدون هیچ نقابی ؛ حال می ده اساسی . بذار خوابش تعبیر بشه ، واسه یکبار فقط . باور کن این جزء رویاهاشه .
مامانی کسرا
پاسخ
چرا بابا تو سایت نوشته ساعت 5 به بعدبارون شروع میشه! اما نامرد ساعت سه شروع کرد!!!! منم راه رفتن زیر بارونُ دوس دارم میگن گناهای آدم پاک میشه اما نه وقتی شیک و پیک داری میری مهمونی خاطره ای شد در نوع خود بینظیر آره اونقدرام سخت گیر نیستم مخصوصا تو تابستون ماییم و یک ماه تابستون حیفه سخت بگیرم
پریسا مامان کیان
6 مرداد 93 11:27
سلاااااااااااااااااااااام خووبین؟ چه خوب که کسرا هنوز سوار کالسکه میشه. کیان که اصلا باهاش کنار نمیاد. چه باروووووونی؟؟؟؟؟؟ به به خیلی کسرا تو عکس 3 نفره زیبا شده. واقعا بچه خوشگلی داریمااااااااااااا ماشالله به جونت داداشی. خداااااااااااااا خوابشُ..... میشه ما قورتش بدیم این وروجک رو کیانم یه چوب داره که شب و روزش با اون میگذره. همه جا همراشه
مامانی کسرا
پاسخ
چوب که جزء لاینفک کسراست!این خوابای کسرا شده یه سناریو جدید! هر روز پا میشه میگه من یه خواب خوب دیدم... مثلا دیشب دوباره خواب بابا مهدی رو دیده بود ماشالله ُ خوب اومدی خدا انشالله همه بچه ها رو حفظ کنه و در کمال آرامش بزرگ شن
مامان فرح
6 مرداد 93 12:15
اینشالا همیشه تولد وگشت وگذار وعادی شدن شرایط واسه گل پسر دنیا
مامانی کسرا
پاسخ
شرایط واسش عادیه مادر من، این یکیم مثل تمام بچه های دنیا، دعا کن سلامتی باشه بقیه اش حل میشه
مامان لیانا
6 مرداد 93 16:59
ماشالا به کسرا جون که اینقدر خوشتیپ و آقا شده..خوش باشی عزیزم انشالا همیشه در جشن و شادی باشی..ای پسر کلک چه جور میخواد به اهدافش برسه خواب دیدممممم تورو خدا چوب دستت نگیر کسرا ببین لیانا سر همین چوب نزدیک بود به چشمش بخوره لدفن خواب یه چیز دیگه رو ببین باشهههه
مامانی کسرا
پاسخ
الهی بگردن لیانای عزیزم والا به خدا، این فسقلی با چوب راه که میره من هزار دفعه میمیرم و زنده میشم
مهسا
6 مرداد 93 20:09
چه خوابی دیده ... وای منم از این جمع ها که آدم راحته خیلی خوشم می یاد.
مامانی کسرا
پاسخ
بعید بود از جمعای ایرانی!! ولی تجربه خوبی بود
رها
6 مرداد 93 21:49
واااای.خوابش خییییلی باحال بود
شکوفه
6 مرداد 93 22:36
سیاست داره يعني؟؟!!!
مامانی کسرا
پاسخ
چی بگم والا!!!!!
مامان و بابای هانی و ایلیا
12 مرداد 93 13:15
سلام عزیزم. افرین به کسرا جونم که بلده چه جوری ارزوهاش رو بیان کنه. منم از جمع هایی اینجوری خوشم میاد و البته یه جمع اینجوری داریم با دوستام ولی از اونجایی که سرمون شلوغه فقط سالی یکی دوبار دورهم جمع می شیم. که اونم غنیمته. برای کسرا خوشگل
مامانی کسرا
پاسخ
سالی یه بار هم عالیه منم از هر روز مهمونی رفتن خوشم نمیاد! از اینجور جمعا آدم اگه داشته باشه سالی یه بار ،دو بار، دور هم جمع شن،عالیه! هم واسه آدم تنوع میشه هم خسته کننده و تکراری نیست! همیشه خوب وخوش باشی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد