کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

پسرم کسرا

قوطی عطار که میگن اینجاست!!!

1393/5/6 16:56
نویسنده : مامانی کسرا
587 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

ده روز از تولد کسرا میگذره و من میتونم به جرات بگم در این مدت  بهترین لحظه ها رو تو سوئد

 تجربه کردیم!

 کارا شاید  تکراری بود اما حسمون نه ! بی اغراق روزای خوبی بودن.

جنگل می رفتیم و دریاچه キラキラ のデコメ絵文字

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیک نیکای یک ساعته پشت خونه! ハート のデコメ絵文字

 

 

 

 

 

 

پازل حل میکردیم و والیبال بازی میکردیم ハート のデコメ絵文字

 

 

چهارشنبه ۲۳جولای هم رفتیم با هم جزیزه!

خیلی اتفاقی دیدیم هوا خوبه وسایلُ جمع کردیم و زدیم بیرون.سوار کشتی شدیم و رفتیم

یکی از جزیره های اطراف یوتبوری،بسیار زیبا بود.

کلی گشتیم تا یه ساحل شنی پیدا کردیم و جالب اینکه هیچ کس غیر از ما حاضر نشده بود

اونهمه پیاده روی کنه، در نتیجه ما بودیم و خودموووونزیبا

بسی خوشبحالمون شد...

 آلبالو خوردیم، آب تنی کردیم، جوجه کباب خوردیم و صدف جمع کرد،

البته به قول کسرا صدف چیدیم!خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و اما در هفته ای که گذشت یه اتفاق جالبم اوفتاد ، اخطار سازمان هواشناسی

مبنی بر گرمای طاقت فرسااااا 

 

 

 

بعد حالا دما به چند درجه میرسیده!؟ ۳۰ درجه !!! الله اکبر اینا چقدر سوسولن!!!

البته ما بچه مونُ بردیم بیرون دیدم بچه ما هم خیلی سوسول شده!

لپاش گل انداخته بود، بیحـــــــــــــــال!نا نداشت بازی کنه!

هی آب میخورد.

 

 

 

 

و اما بگم از این وروجک چهارساله که

یه صندلی جدیدم واسه ما  طراحی کرده بود و اصرار داشت مامانی بیچاره روش بشینهخنده

 

 

 

کسرا بعد از تولدش خیلی سعی میکرد که نشون بده بزرگ شده و همه چی ُ متوجه میشه!

سعی میکرد ما رو ناراحت نکنه!چشمک

درست رفتار کنهخندونک

البته فقط سعی میکرد! چندان موفق نبود!خنده اما همون تلاشش هم قابل تقدیر بود.

این چند روز یکم زیر چشمش کبود شده، یا از آلرژیه یا از زیاد نگاه کردن به تلویزیون!

فردا اگه خوب نشد باید ببرمش دکتر! متفکر

شیرین زبونیاش ادامه داره و واسه خودش شعر میخونه معمولا شعرای من درآوردی!!! همچنان زورگو ِ  و خود رای!

الان داره به باباش میگه برادر میای خونه من؟؟؟؟

برادر!!!!قه قهه

 

بارالهی 

خداوندا ،ممنون از همه آدم های بدی که سر راه زندگیم قرار دادی چون آنها به من نشان دادند

که دقیقا نمیخواهم چه کسی باشم.

 

پسندها (2)

نظرات (15)

بابا و مامان
6 مرداد 93 18:14
الاهی من فدات شم بزار اول برا اینجا کامنت بزارم که اینقدر خندیدم اب چشمام در اومد برادردوست دارم عزیز دلم
مامانی کسرا
پاسخ
همون لحظه که داشتم اون پستُ مینوشتم به باباش گفت!!
بابا و مامان
6 مرداد 93 18:14
اخه فدات بشم طفلک مامانی چطور اینجا بشینه
مامانی کسرا
پاسخ
همینُ بگووووووو
بابا و مامان
6 مرداد 93 18:15
عزیز دلم همیشه شادو سلامت باشی در کنار بابا و مامان گلت
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی مهربونم
بابا و مامان
6 مرداد 93 18:16
راست راستی خیلی سوسولند مامان
مامانی کسرا
پاسخ
خیلی
مامان لیانا
6 مرداد 93 18:16
سودابه جان نوشته هات و لذتهایی که نوشتی برام قابل درک هستن با خوندن هر خط خودمو تصور میکردم که همچین احساساتی دارم نوشته ها زبان گویای من بودن..چه عکسای قشنگی و مناظر زیبایی انشالا همیشه پر از احساسات خوب باشی..چه پسمل خلاقی داریم جدا خودش اینجوری طراحی کرده؟؟کسرا شخصیت محکم و با اقتداری داره
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی عزیزم ممنونم از لطفت! خوشحالم از اینکه اینجا رو دارم و مینویسم و شما هستین که احساساتمُ باهاتون در میون بذارم!
مهسا
6 مرداد 93 20:07
عجب هوای خوبیه ه هه .. به به.. همیشه شاد و سلامت باشید عزیزم. صندلی خیلی خنده دار بود.. برادر... به به کباب هم که خوردید. جای من خالی ی ی
مامانی کسرا
پاسخ
جای شما همیشه خالیه با کباب، بی کباب ....
رها
6 مرداد 93 21:46
سلام.سودابه جون خیلی امروز ناراحت بودم.یه نفر با حرفای بیخودش اعصابمو بهم ریخت!جملات آخریتون خیلی برم دلنشین بود.خیلی قشنگ بود.مرسی وای آفرین به ابتکارش.واقعا صندلی باحاالی بود. برادر!!کلا همه چیه این پست باحال بود.عاشق پیک نیک رفتناتونم.همیشه شاد باشین ایشالا
مامانی کسرا
پاسخ
لطف داری، انشالله که این آدما دیگه سر راهمون قرار نگیرن! آدمایی که خیلی راحت دنیای آدمُ خراب میکننخدا به راه راست هدایتشون کنه!
شکوفه
6 مرداد 93 22:33
چقد دلم تنگ شده بود واستون...خدا رو شکر که الان اینارو ميخونم...بس که خوبید و دوست داشتنی
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزم مرسی از لطفت
پریسا مامان کیان
6 مرداد 93 22:58
سلااااااااااااااااااااااااااااااام به به همیشه به گردش و خوشی عزیزان دلم خدا رو شکر که کانون خانواده تون گرمه ، تنتون سالمه و روز به روز بیشتر به سمت موفقیت و کمال میرید. مهم همینه باقی چیزا فسانه اس.... 30 درجه گرما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واااااااااای چه میکشن این سوئدیا. این دفعه که میاین چند تا سوئدی بیارین اینجا آب پز کنیم بخوریم دور همی. مزه میده میگم فکر میکنم کسرا کلا کار چوب رو به تقلید از بابا علی دوست داره. یادمه اینجا که بود چند باری کسرا بابا علی شد و من شدم دایی ممد و با هم کمد و میز ساختیم. به برادر سلام مخصوص برسون.(به جای سوئدی داره گویش بسیجی یاد میگیره کسرا)
مامانی کسرا
پاسخ
آره وقتی به مونیکا گفتم که پدرم مهندس زمین شناسی اما کار چوب میکنه خیلی تعجب کرد،گفت من میدیدم این بچه اینقدر به این کار علاقه داره پس ارثیه! البته اون از کلمه فامیلی استفاده کرد خلاصه که چوب یه ژنه که در این بچه ما زیاد فوران کرده ممنون از تمام لطفایی که همیشه به ما داری
✿مامان شقایق✿
7 مرداد 93 8:56
خدا را شکر ایشالا همیشه شاد باشید فدای اون عکس کسرا که لپش قرمز شده با نمک من وای اگر اون سوسولا اینجا بودن چکار میکردن اینجا که گرما بیداد میکنه
مامانی کسرا
پاسخ
اگه بیان اونجا حتما گرما زده میشن و راهی بیمارستان
مامان یسنا
7 مرداد 93 13:52
همیشه به گشت و گذار... چه عکسای خوبی.. چه کبابی... همیشه سالم و شاد باشین
مامانی کسرا
پاسخ
ممنونم عزیزم
زهرا مامان ایلیا جون
8 مرداد 93 4:10
وای چقدر خوشحالم که به کسرای نازمون خوش گذشته واقعاا اینقدر ادم سوسول میشه کسرا تو هم اون صندلی که ساخته خیلی باحال بود خلاصه تونستی بشینی یا نه
مامانی کسرا
پاسخ
نه قربونت، ريسكش بالا بود
عشق یعنی
10 مرداد 93 16:48
وای خدای من مگه من چند روز نیومدم. الان نزدیک به چهار ساعته دارم وبلاگ می خونم و نظر میزارم. این صندلی چه بامزه بود. اول داشتم فکر می کردم که چه طوری میشه روش نشست که دیدم عکس بعدی کسرا نشسته جالب بود. 30 درجه رو میگن اخطار گرما؟؟؟/ واقعااااااااااا سوسولن
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزمچهار ساعت میبینی تو رو خدا، سی درجه!!!
فریده
11 مرداد 93 7:52
کسرا جون پازل هزار تکه درست می کنه ؟؟ آفرین به پسرمون ، منم یه پازل هزار و پانصد تکه دارم الان پنج ساله که تمام نشده . باید بفرستم سوئد ، کسرا جون ترتیبش رو بده . همیشه به شادی ، تفریح ، سلامتی و احساسات خوب
مامانی کسرا
پاسخ
بفرست بیاد، ما سه روزه تحویل میدیم
ملیحه
12 مرداد 93 13:20
وااااااااای من عاشق پازلم! افرین به شما و کسرا جونم که اختراع می کنه. مخترع کوچولو چه صندلی جالبی درست کرده. میشه روش لم داد.
مامانی کسرا
پاسخ
خودش فقط میتونه روش بشینه اختراعات پسر کوچولو ِ ما اینجوریاست دیگه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد