کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

پسرم کسرا

روزگارمان...

1392/8/9 23:39
نویسنده : مامانی کسرا
270 بازدید
اشتراک گذاری

 

kitty cat smiley 011

اینروزا خیلی درگیر مهد کسرام!

گاهی خوبه گاهی نه!

با بابایی تصمیم گرفتیم یه روز درمیونش کنیم یه روز بابایی یه روز من،سه شنبه نوبت من

بود و چهارشنبه قرار بود با باباش بره

اما چون بابایی کار داشت، چهارشنبه هم من رفتم باور کنید سه شنبه منُ دیوانه کرد

اما چهارشنبه خیلی بچه خوبی بوووود!

با خودم گفتم ای شااااانس!

به قول یکی از دوستام که الان آمریکاست میگفت پیشونی بخوری به سنگ مستراح!

این فسقلی از اونجا که همه کاراش یه روز درمیونه خوب بودنش هم یه روز

در میونه حالا شانس من روزایی که نوبت باباش ِ خوبه!!!!!!!

سه شنبه اشک منُ در آورد ، اما چهارشنبه عالی بود!

سه شنبه ، وقتی مونیکا حرف میزد چون کسرا متوجه حرفش نمیشد،

شروع کرد به صداهای عجیب و غریب در آوردن و مونیکا دائم

مجبور میشد بگه "هیس" ، این قضیه هم منُ اذیت میکرد هم کسرا رو چون کسرا متوجه

محبتهای کلامی مونیکا نمیشد و فقط همین عکس العملاشُ میدید!

بنابراین تو ذهنش نتیجه میگرفت مونیکا منُ دوست نداره

موقع ناهار هم که وامصیبتا پا میشد و میچرخید و..

تصمیم گرفتم با مونیکا صحبت کنم و بگم کسرا رو بفرسته با بچه های

زیر سه سال،که کم کم یاد بگیره ! یا هینجا باشه با قوانین راحت تر.

تصمیم گرفتم این دو تا راه حل رو بدم ببینم تجربه مونیکا چی میگه

مونیکا اصلا موافق طبقه پایین رفتن کسرا نبود و زمانیکه من از تفاوت فرهنگ غذاییمون با سوئدیا  گفتم 

 مثلا ما تو ایران حتی گاهی حتی رو زمین میشینیم و غذا میخوریم یا اینکه

ما با قاشق غذا میخوریم و...

کلی تعجب کرد،می پرسید ینی بزرگترها هم با قاشق غذا میخورن!انگار این کار و مریخیا میکنن!

گفتم خوب آره مگه چیه؟

خلاصه تا حدودی بعضی رفتار های کسرا رو قبول کرد

اما گفت واسه من یه چیزی عجیبه که موقع غذا پامیشه میره!

گفتم اوکی قدم به قدم درستش میکنیم.

نهایتا پیشنهاد مونیکا این بود که کسرا طبقه بالا بمونه اما آزادتر باشه

دوست نداشت به داستان گوش بده اوکی،زودتر از همه از سر میز بلند شه عب نداره

اما باید غذاشُ تموم کنه،قوانین کوچیک و راحت!

تا حدودی امیدوارکننده است و میخوام بهش کمک کنم این کارای کوجیک رو حتما انجام بده.

دو تا موضوع از سَم واسه کسرا مضرتر ِ یکی زور گفتن بهش، یکی محبت بی حد و

حساب ،این دو تا مسئله کسرا رو سردرگرم

میکنه .باید باهاش خیلی معمولی رفتار کنم، که خوب این واسم یکم سخته

البته فک میکنم واسه همه مادرای احساسی ایرانی سخته!

یادمه مامانم همیشه دعوام میکرد میگفت نیم ساعت باهاش حرف نزن تا بفهمه ناراحتی!

اما تا میاومد میگفت مامان ببین میخندم منم میخندیدم و موضوع فراموش میشد!

اما باید یادبگیرم متعادلتر باشم نه خیلی دعوا کنم داد و هوار راه بندازم نه خیلی ناز و نوازش

تا ببینینم خدا چی میخواد!

ممنون از همتون که هستید 

 

بارالاها

دستانم خالی است ودلم غرق در آرزو تو یاری رسانم باشتصاویرشباهنگ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مهسا
10 آبان 92 9:38
عزیزم ایشالا به تدریج همه چی درست می شه. عزیزم نمی دونسنم اونجا ادم بزرگا با قاشق غذا نمی خورنپس چجوری می خورن؟


با كارد و چنگال!
حتي پلو رووووووووو!!!!
مهسا
10 آبان 92 10:40
ای باباسخته هااا 1ساعت طول می کشه ادم غذا بخوره.


امتحان کردی؟!!!
غذاهای ما آره سخته ولی غذا های خودشون نه راحته!
مامان یاسمن و محمد پارسا
10 آبان 92 16:28
سلام عزیز دلم مامان مهربون همه اون بچه ها و همینطور مونیکا خودشون و با رفتار کسری جونم وفق بدند خوب بابا می خواد مثل بچه های خودمون باشه یاسمن و پارسا اصلا نمیشینند یکم می خورند یکم راه می رند اما بلاخره یه جورای غذاشون تموم میشه البته خوبه بشینند اما این از هنر مامانای ایرانیه که بچه ها را با ارامش و مهربونی هر طور که دلشون می خواد ازاد می زارنشون و سیرشون می کنند همینطور به نظر من کسری جون جونم یکه یکه نباید از کاراش ایراد بگیرند
بابا اونا بیان از کسری جونم یاد بگیرند و همینطور از مامان جون بابا کی با چنگال برنج می خوره ای هوار
عزیزم شما مهربانترین مامان دنیای که لج بازیهای کسری جونم را هم با مهربونی می گذرید کسری جونم قدر مامان جون و خیلی بدون دوستتون داریم یه دنیا

ممنون عزیزم
شما خیلی خیلی لطف داری
انشالله بچه ها همه جای دنیا خوب و خوش
الالخصوص یاسمن و پارسای عزیزم
رادمهر و مامان
10 آبان 92 23:57
سلام . خیلی سخته بچه خودش اذیت میشه اماااااااااااا مامان بیشتر از اون لاغر نشده به خاطر غذا نخوردن احتمالا نتونسته خوب غذا بخورهخیلی دوست داشتم ببینمتون موفق باشید زیر اسمون خدای مهربون


سلام ممنونم که به ما سر زدید
اما من متوجه نشدم منظورتون رو از سخت؟
مامان نسترن
11 آبان 92 0:23
خانومی چقدر خوبه که اونجا اینقدر در اجرا یقوانین سختگیری دارن


دقیقا
میبینی چقدر واسشون مهمه که از روز اول بچه رو حساب و با اصول بزرگ شه نه همینجور کشکی و...
جالبه اصلا سخت نمیگیرن اما میگن خوب قانون قانونه دیگه!
بعد جالبه تعجب میکنن وقتی میبینن یکی نمیفهمه و از قانون پیروی نمیکنه!
اوه چی بگم که دلم پر نسترن جان
فریده
11 آبان 92 9:07
چقدر قانون و مقررات . به نظرم باید توی خونه باهاش تمرین کنی این جور که من می بینم خیلی زود این قوانین واسه کسرا جون اجرا می شه .




دارم سعي ميكنم بهش ياد بدم اما خيلي سخته !

استانه تحملم خيلي كم شده زود خسته ميشم تازگيا زود عصباني ميشم!

عمه هانیا
12 آبان 92 0:30
غذا خوردن همه بچه های دورو بر من همینجوریه جریان چیه نمیدونم سودابه جون همه چی درست میشه نگران نباش گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی خدا پشت و پناهتون


هانیه جان با چندتا تکنیک خیلی ساده به قول مونیکا میشه این عادت رو در بچه بوجود آورد!
انشالله اگه بچه داری حتما خودم همه چیزایی رو که اینجا یادگرفتم بهت میگم اونوقت میینی چقدر بچه بزرگ کردن راحته
اگه از 6 ماهگی که شروع به غذا خوردن میکنه پشت میز بشینه!مطمئن باش تا 60 سالگی هم عادت میکنه و میشینی!
اگه از6 ماهگی با خودت سر میز غذا بخورهعادت میکنه،
اما اگه از 6 ماهگی با
گربه و هاپو غذا خورد تا آخرش همینه!
تو این زمینه اصلانباید کوتاه بیای و اصلا نباید اجازه بدی گریه بچه تو رو کنترل کنه!
اووو خیلی چیزا یاد گرفتم حتما بهت یاد میدم اصلا نگران نباش!
مامان ساینا
12 آبان 92 13:03
ایشالله که زود یاد میگیره آخه کی میتونه با کارد و چنگال غذا بخوره... اتفاقا تو کشور ما این دو تا رو دست بچه نمیدن میگن خطر ناکه!!!!!
چقدر تفاهم فرهنگی داریم ما
اما ما همچنان به فرهنگ خود بالیده و میبالیم (نبالیم چیکار کنیم)
ایشالله این روزای نسبتا سخت هم میگذرن و مثل قبل برات میشن ه خاطره شیرین .. خوبه شما کسرا رو دارین خدا براتون حفظش کنه و همیشه رو به پیشرفت باشه دوستتون دارم

ممنون عزیزم،انشالله مشکلات همه آسون شه
مامان ساینا
12 آبان 92 13:04
تو کلا از همون اولـــــــــــش شانس نیوردی(مثل من) به کسی نگی..
توکلت بر خدا ..مواظب خودتون باشین
سعی استرس نداشته باشی اینجور کسرا هم آرومتره


نه بابا! من با وجود حامد خیلی بد شانس نبودم اما تو بقیه چیزا باهات موافقم
مریم
16 آبان 92 15:57
چه جالب! نمیدونستم امیدوارم کوچولوتون هر چه زودتر عادت کنه


ممنونم انشالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد