کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

پسرم کسرا

یه تجربه دیگه

1392/7/15 19:06
نویسنده : مامانی کسرا
1,450 بازدید
اشتراک گذاری

 

جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/جديدترين خدمات وبلاگ نويسان  ..منبع كامل عكسهاي كارتوني و زیبا ساز وبلاگ .. ܓܨஜミ★ミ گالری عکس قلب شیشه ایミ★ミஜܓܨ   http://ghalbe6ei.blogfa.com/

 

امروز از خواب بیدار شد حالش خوب بود.

صحبانه اشُ خورد نشست به تلویزیون نگاه کردن هر از گاهی

با دوچرخه دوری می زد، بازی میکرد ، طرفای ظهر رفتیم با هم خرید برگشتیم ناهار خورده و نخورده،

الانم داره تو وان آب بازی میکنه.

مادرم همیشه زندگی رو از من جلوتر میدیده ، زمانیکه می اومدم 

کلی مغز تخمه مزمز همرام کرد ،کلی اسباب بازی واسه کسرا و گفت هر زمان دیدی داره گریه میکنه

میدی بهش ،اصلا مهم نیست بچه لوس بار بیاد اما خیلی بده بچه جیغ جیغ و عصبی

باشه،امروز هم از اونروزایی بود که مامانی اصلا حوصله بازی با کسرا رو نداشت

یکی از اسباب بازیاشُ بهش دادم که بازی کنه،

 

اسم  اسباب بازیش برج دلقک ِ ، خوشش اومد ازش

 

 

البته نیم ساعت بیشتر باهاش سرگرم نبود اما همین مدتم خوب بود

 

 

وقتی پیله میکنه فقط باید حواسش پرت کرد همین،دیگه خوبه.

اگه بهش بگی نکن،بدتر میکنه،نه فقط کسرا من فک میکنم همه بچه ها اینجورین

حالا کسرا یکم بیشتر...

من کلی مقاله و مطلب در مورد لجبازی و پرت کردن و زدن... خوندم اما فقط این جمله به دردم خورد

حواسشُ پرت کنید،خیلی ساده و راحت 

 

                                                                    خدایا ممنونم واسه همه چی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

سایدای من
15 مهر 92 19:15
خیلی خوبه که شما اخر هر پست از خدا تشکر میکنید وسپاسگذارید کاش ماهم همین خصلت را داشتیم هرچی بهمون میده بازم بیشتر ازش میخوایم بدون یه تشکر خشک وخالی .پیشرفت یعنی این همه حال خدا یادت نره .


واقعا گاهی احساس میکنم فقط خداست که اینجا تو این غربت دستمُ گرفته و نمیذاره زمین بخورم،شما هم دعا کنید منُ فراموش نکنه
مهسا
15 مهر 92 21:17
سلام عزیزم
واقعا درک می کنم که می گی(اگه بهش بگی نکن،بدتر میکنه)پسر برادرم (مانی) هم دقیقا اینجوری هست.
همیشه شاد باشید.





ولی من یکم دیر به این نکته رسیدم
ممنونم خانمی
مامان بردیا
15 مهر 92 21:44
مادر همیشه یه چیز دیگه است....


دقیقا
جاش اینجا واسه من خیلی خالیه...
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 مهر 92 22:59
دست مامان جون درد نکنه که فکر همه چیز و کرده



واقعا
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 مهر 92 23:03
کسری جونم یاسمن اینجاست یه بند داره حرف می زنه مامان این چیه برا منم بخر و...وقتی دعواش کردم حرف نزن حواسم جمع باشه با اشاره حواسم و پرت می کنه ا خه ما مامانا از دست شما شیطونا چکار کنیم مامان جون فدای محبتت چشم سفارشات حتما اجرا میشه راستی طفلک همسرتون چرا باید غر بشنوه شرمنده که ناراحتتون کردمممنونم از لطف و محبتتون

قربونت برم یاسمن جون،خودم واست بهترش میخرم میفرست عزیزم
نه عزیزم نگران نشو کلی هم خندیدیم
مثل هیچکس
15 مهر 92 23:28
فردا توی ایران روز کودکه .عزیزم روزت مبارک .ایشالا کنار مامان گلت پله های ترقی را طی کنی ومایه افتخار خونوادت وکشورت بشی .


ممنونیم
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
15 مهر 92 23:52
عزیزم قربونت برم من چه اسباب بازی خوشگلی
کودک خوشگل روزت مبارک


ممنون مامی عزیز
سایدای من
16 مهر 92 0:24
___________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشي مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
روز کودک مبارکت باشه


خواننده با سلیقه دووووووووووووس دارم
مرسی عزیزم انشالله به زودی کودک شما
فریده
16 مهر 92 8:04
چقدر حرف مامانت درسته که گفته نذار جیغ بزنه نهایتاً بچه لوس بار می آید ولی اینجوری عصبی می شه .
آرزوی بهترین ها رو براتون دارم


مرسی عزیزم[ گل]
ممنونم که همیشه کنارمون هستی
مامان میلاد
16 مهر 92 9:02
آرامش و صبر رد پای خدا در زندگیست،آرزو میکنم زندگیت پر از رد پای خدا باشد....حرف شمارو قبول دارم هر جایی خوبی ها و بدی های خاص خودش رو داره.شما را درک میکنم بعضی وقتها میخوای تنها باشی و حوصله ی هیچ کس رونداری.تنهای تنها...من هر وقت اینجوری ام میلاد رو میدم به باباش ببره بیرون یا خونه ی مامانم.تاتنها باشم.ولی تو فکرم شما چیکار میکنی؟ولی شما هم خدای مهربون رو داری.همیشه توکل به اون کن تاموفق باشی.بووووووووووس

آره این قسمت قضیه یکی از چیزایی که اینجا جای خالی مامانم و خانواده همسرمُ احساس میکنم
اما زندگی انتخاب دیگه ،اینم قسمت من بود،راضیم به رضای خدا
ممنون از دعای قشنگتون این دعا واقعا من آروم میکنه
مامان میلاد
16 مهر 92 9:47
راستی بهت نگفتم بیشترخصوصیات اخلاقی شما ( به جز یک مورد که نگم بهتره )به من شبیه است و به همین دلیل بیشتر مجذوب وبلاگ شما شده ام.من کارمند هستم و زمانهای خالی بین کارم به وبلاگ های زیادی سر میزنم ولی به هیچ کدام از آنها علاقه ی آنچنانی ندارم و بیشتر وبلاگ شما رو می پسندم.همونطور که قبلا هم گفته ام به دلیل بی تکلف بودنش بیشتر دوستش دارم.خیلی از کسانی که به خارج میروند فکر میکنند تو آسمونها هستند و از آن بالا باید به ما نگاه کنند.در صورتی که شما ازهمه نظر متفاوتید.و به همین دلیل شما را خیلی دوست دارم.و در اولین فرصت به شما سر میزنم.راستی از راهنماییتان در مورد زبان انگلیسی و سوئدی هم متشکرم.شما در ایران کلاس مکالمه زبان رفیتد؟یا همان دروس دانشگاهی که خوندید الان کفایت میکنه؟موفق باشید

خیلی خیلی از لطفی که بهم داری ممنونم عزیزم
بماند که از کنجکاوی دارم میمیرم واسه
اون یه خصوصیت !
همیشه دلم میخواسته خنثی و بیتفاوت شرح وقایع بدم تو وبلاگ کسرا و نه چیزی بیشتر ،یکی از مسائلی که تو ایران خیلی منُ اذیت میکرد چشم و هم چشمی و کلاس گذاشتنای بی مورد بود
که گاهی از تحملم خارج بود و اصلا دلم نمیخواد روزی کسی اینجوری به من نگاه کنه که اوووو چه کلاسی میذاری!
اگه روزی این اتفاق بیافته مطمئن باشیددیگه نمینویسم!
در مورد انگلیسی هم باید بگم من یه مدت یک ساله رفتم کلاس فرانسه این موضوع خیلی تلفظ انگلیسی منُ تحت تاثیر قرار داد
و باعث شد که خیلی کلمات رو با معادل فرانسویش جایگزین کنیم!
عید نوروز که ایران بود حدود20 جلسه مجبور شدم معلم بگیرم و الان خیلی بهتر میتونم ارتباط برقرار کنم
فک میکنم اگه تمرین داشته باشید احتیاجی به معلم نباشه من به خاطر اون وقفه مجبورشدم اینکارو بکنم وگرنه میتونید از پسش بربیاید برای مکالمه، اما بحث تافل و مدرک جداست!
براتون بهترین ها رو آرزومیکنم امیدوارم موفق باشید
ای کاش شما هم وبلاگ داشتید که من بیشتر باهاتون آشنا میشدم
الهام مامان محیا
16 مهر 92 12:49

کاش میشد همیشه کودک بود
زندگی شادی و عروسک بود

* * * * *

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم

روزت مبارک فرشته ی کوچک

چه شعر قشنگی عزیزم
ممنونم از لطفتون
الهام مامان محیا
16 مهر 92 12:50
کاش میشد همیشه کودک بود زندگی شادی و عروسک بود * * * * * کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم لا اقل یک روز کودک می‌شدیم روزت مبارک فرشته ی کوچک
مامان فرح
16 مهر 92 13:37
سلام من دیروز خیلی دل تنگ کسرا بودم هر چی میکردم خوب نمیشدم شاید اون هم همین حس رو داشته باشه خیلی هواشو داشته باش به خدای منان میسپارمتان


مامانی
مرسی که نگرانمونی اما مواظب خودت بیشتر باش
مامان یاسمین زهرا
16 مهر 92 16:16
سلام به به چه گل پسری ماشالله خوش حال میشم از وبلاگ دخترم دیدن کنید


حتما با کمال میل
پریسا مامان کیان
16 مهر 92 19:21
ای بابا اصلا بذار لوس بشه. بذار تا میتونه ناز کنه واسه مامانیش. یه دردونه که بیشتر نداریم. دوست دارم کوچولو که محل هیچکس نمیدی.


واقعا
از حالا تصمیم دارم لوسش کنم
مامان ساینا
17 مهر 92 11:07
الهی فداش شم که با هیچی سرگرم نمیشه
من نمیفهمم این دو تا چییییی میخان ؟؟؟؟
الان اگه یه تیکه چوب و چهار تا سنگ بریزی جلوشون یه روز سرگرم میشن


چی بگم والا
خدا کنه سالم باشن
ما که عمری ساختیم سالی هم رووووووش
شقایق
17 مهر 92 13:46
افرین به این مامان خردمند و نصیحتشون که کاملا درسته و دستشون درد نکنه
برای وروجکای شیطون نیم ساعتم خیلی خوبه


مریم مامان یاسمین زهرا
17 مهر 92 17:35
http://yasaminkahvand.niniweblog.com/ من مامان یاسمین زهرا هستم خوش حال میشم از وبلاگم دیدن کنید
صبا خاله ی آیسا
17 مهر 92 17:52
همیــــــــــــیشه شــــــــــــاد باشین


ممنونم عزیزم
نرگس مامانه باران
10 آذر 92 16:20
پسر بانمکی دارین خدا حفظش کنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد