حکایتی دیگر
آقا کسرای ماحاضر نیستن زمانیکه تشریف می برن بیرون دستکش بپوشن!!
خوب بدون دستکش هم تقریبا غیر ممکنه ، دست آدم رسما یخ میزنه.
نتیجه میشه گریه ونق که برگردیم خونه و دفعه بعد گریه و التماس ، که من نمیخوام بیام
و این چرخه هم چنان ادامه داره.
انواع دستکش ها رو هم امتحان کردیم مدلای مختلف، قیمتای مختلف اما فایده ای نداشت.
همون دستکش 2500 تومنی که از ایران آوردم ُ فقط میپوشه
که خوب چون بافتنیه اصلا جواب نمی ده و حکایت همچنان باقیست...
تو خونه هم که باشیم دائم یا داره از درو دیوار و میز میره بالا یا نقاشی میکشه و تلویزیون نگاه میکنه
ژست جدید تلویزیون نگاه کردنشه(ژستای قبلی رو که خاطر مبارکتون هست)
کاش بتونم حداقل یه دستکش بافتنی خوب پیدا کنم راضی شه بیاد بیرون اینجوری خیلی نگرانشم!!!
خدایا راضیم به رضای تو