یه روز خاص
امروز دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه ِ سال ِ 2012 یعنی 12/12/12 من وکسرا کوچولو تصمیم گرفتیم ساعت 12:12 بریم دانشگاه، بابایی رو سورپرایزش کنیم و این لحظه با هم باشیم!!! رسیدیم در اتاق بابایی هر چی منتظر شدیم نیومد اینورو گشتیم اونورو... دیدیم نیست که نیست! زنگ میزنم جواب نمیده اس ام اس دادم جواب نداد خدایا کجاست؟ دیدم زنگ زد دیالوگ ما من (با عصبانیت):دقیقا بهم بگو الان کجایی؟ حامد (با خنده):دم در خونه!!!! اووووووووووپس!!!! دوتایی کلی خندیدیم حامد هم اومده بوده خونه که ما رو سورپرایز کنه منتظر موندیم وحامد اومد پیش ما خاطره یی شد واسه خودش... کسرا در ات...
نویسنده :
مامانی کسرا
0:36