با کسرا در سفر
آخر هفته گذشته با کسرا جون یه مسافرت کوچولو رفتیم بابایی هم از تهران اومده بود خیلی بهمون خوش گذشت تقریبا 3ساعت تو راه بودیم کسرا اصلا اذیتمون نکرد. یه وقتایی حوصله اش سر می رفت ، نق میزد اما در کل خوب بود بیشتر مسیر رو خواب بود واسه خودش بازی میکرد در کل خیلی بهتر از تو خونه بود!!! رفتیم شهربابک خونه آقا رضا اینه یکی از دوستای بابایی از دست این فسقلی بندگان خدا مجبور شدن تمام وسایلشون رو جمع کنن بذارن بالای میز تا دست این وروجک نرسه... موقع غذا خوردن دیوانه ام کرد می خواست بره وسط سفره بشینه از تو ظرف ماست میریخت تو سالاد ،ترشیارو میریخت روی زمین ا...
نویسنده :
مامانی کسرا
18:30