کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

پسرم کسرا

کتابخونه جدید

1392/3/9 17:53
نویسنده : مامانی کسرا
1,105 بازدید
اشتراک گذاری

 

            divider-135.gif

 

 

کله سحر  پوشیده که بریم  کتابخانه

ما هم گفتیم چشم 

 

کلی با هم کتاب خوندیم

 

 

 شیطونی کرده، نمیدونم این صندلی رو از کجا پیدا کرده نشسته روش

حالا نچرخ کی بچرخ...

  

 

این کتابخونه از اون قبلیه خیلی دنجتره و قشنگتره اما هر چی گشت ندیدم

کتاب فارسی هم داشته باشه

اونجا داشت اما مهم نیست کسرا اینجا خوشحالتره

مهم همینه...

 

 

دوتا کتاب زده زیر بغلش داره میره میگم کجا میبری؟میگه لازمشون دارم!!!

کلی واسش توضیح دادم کارت کتابخونه مُ نیاوردم نمیتونیم بگیریمشون تا راضی شده بذاردشون و بریم.  

 یه اثر هنری هم بیرون کتابخونه کشف کردیم که چون به زبان شیرین والبته در حال انقراض

سوئدی نوشته بود ما نفهمیدیم چیه!

چندتا چوب تراشیده بودن زده بودن سر میله بعضی از چوبها رو هم آتیش داده بودن که

ذغال شده بود!!!!

بسی تعجب برانگیز بود

 

برگشتیم خونه روزخوبی بود

خیلی خوب

 

کلی جلوی خونه بازی کرده من غذا رو گرم کردم با هم خوردیم 

الانم داره از سرو کول من بالا میره و رو تخت بالا و پایین میپره...

 

                                                      خدایا شکرت به خاطر همه چی ممنونم10100000

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

بابا مهدی
10 خرداد 92 0:02
سلام امیدوارم که همیشه هوا ی انجا خوب باشد شما باکسرا برویدبیرون ازخانه کلی بهتون خوش بگذرد
بابا مهدی
10 خرداد 92 0:31
سلام امیدوام که همیشه خوب خوشحال شاد باشید انشا اله خداکند که هواانجا هرروزخوب باشد شما بااقا کسرا برویدبیرون کلی بهتون خوش بگذرد


سلام بابا مهدي دلمون واستون تنگ شده.
ممنون از دعاتون.
فریده
11 خرداد 92 8:48
سلام
خوشحالم که کسرا خوشحال هست و شما هم از خوشحالی اون سرحال هستید . امیدوارم این شادی پایدار بماند.


منم امیدوارم
واسمون دعا کنید.
فریده
11 خرداد 92 8:49
یه چیز دیگه ، کتابخانه های اونجا رو ببین کتابخانه های ما رو باش. واقعا در یک کشور جهان سوم زندگی می کنیم. خوش باش
ارغوان
11 خرداد 92 9:23
عکس اولیه چقدر قشنگه آدم می خواد بپره قورتش بده کسرا جون را چه کتابخونه خوشگلی ولی من بیشتر از کتابا عاشق اون خرسا شدم خوش به حال بچه ها
مامان یاسمن و محمد پارسا
12 خرداد 92 10:25
فدات بشم که اینقده نازی


خدا نکنه ارغوان جون
عمه هانیا
12 خرداد 92 19:24
عزیز خوشتیپه من فدات شم که کتاب لازم داری
شقایق
13 خرداد 92 0:37
عزیزممممم پسر کتابخونه من نابغه خاله شقایق
مامان یاسمن و محمد پارسا
13 خرداد 92 11:35
مامانی ارغوان کی بود خدای اسم من و خودت کشف کردی اسم من که این نیست


جریان چیه؟؟!!!!!!!
مامان یاسمن و محمد پارسا
13 خرداد 92 17:30
اپم عزیزم
مامان یاسمن و محمد پارسا
13 خرداد 92 17:37
خصوصی عزیزم
مامان ایمان
13 خرداد 92 17:39
محمدحسن
14 خرداد 92 9:40
سلام مامی کسرا خوبید؟ آق مهدی رو دیدم تو اعتکاف کنار بابام بود کلی حرف زدیم. راستی دوس داشتنی هستم که ازم تعریف میشه. خوب تو بدیمو بگو بعدم دارم میرم هزار
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد