کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

پسرم کسرا

اینم گذشت

  کسرا   پيش   دبستاني   رو   تموم   كرد،   اينجا   بهش   ميگن  كلاس   صفر   به   سوئدي   ميشه  " نولان "  با   تاكيد   روي  لام. واسشون   جشن   گرفتن شعر   خوندن   آهنگ   زدن،   كيك   و   قهوه   خورديم    برگشتم سر کارمون خيلي   شيك   و   ساده       جشن فارغ التحص...
25 خرداد 1396

سوالات اساسی

  روزای همیشه ابری و بارونی سوئد تمومی نداره  نمیخوام غر بزنم ولی دیگه واقعا رو اعصابه ! شنبه شب ساعت ١٢ نصفه شب خوابالو بودماااا اومده ميگه من چندتا سوال دارم بفرماييد! - از يك تا ده به خونمون نمره چند ميدي؟ - از يك تا ده چقدر احساس آرامش ميكني تو خونه؟ - از يك تا ده چقدر از كنار ما بودن خوشحالي؟ بدون ذره اي اغراق همينجور كه ميخونيد نشسته بود و ميپرسيد بعد آخرش كه ...
22 خرداد 1396

برگی از روزگار

تو هر سنی قشنگیای خودتُ داری عمرم کوچولو بودی تپل بودی، بعد که راه افتادی، دندونات که یکی یکی در می اومدن این روزا که یکی یکی دارن می افتن... خلاصه همیشه عشق منی تازگیا خیلی فیلم شدی، شیطنتات زیاد شده مردمُ فیلم میکنی و میخندی یکمم کارای عجیب غریب میکنی  اگه یه روز ازم پرسیدی واست میگم مثلا چیکار کماکان به هنر عکاسی علاقه مندی منم تا هوا خوب میشه تشویقت میکنم که بپری دوتا عکس خاشخاشی بگیری و بیا         امیدورام روزگارت پر برکت باشه و  لبخندت همیشگی  ...
15 خرداد 1396

طعم تابستان

تابستونای سوئد به نظر من خیلی دلگیرتر از زمستوناشه، من این وقت سال دلم خیلی بیشتر میگیره تا زمستونای تاریک و سرد، به هر کی میگم میخنده چه کنیم دیگه، ماهم اینجوری شدیم. پسرک  این روزا غرق دنیای خودشه،با لگوهاش سرگرمه، با تفنگ و بازی دزد و پلیس با آیپدش مشغول میشه و خیلی کاری به کار کسی نداره. بگم از دیروز که خیلی از دستش عصبانی شدم، خسته بودم زنگ زدم باباش بیاد دنبالم فسقلی میگه نه! خودت بیا! اومدم خونه چنان دعوایی باهاش کردم که تو این سن خجالت نمیکشی من خسته و کوفته،  میگی نه بابا باید پیش من بمونه!!! پول تو جیبی بی پول تو جیبی ... بعدم رفتم تخت خوابیدم تا امروز ساعت 3 صبح. اما صب که بیدار شدم رفتم...
12 خرداد 1396

اخلاقم به کی رفته؟

من متوجه شدم اخلاق کسرا وصل به اخلاق من، من خوب باشم، حوصله داشته باشم، اونم خوبه و آرومه امان از روزی که من بی حوصله باشم و با صدمن عسلم نشه طرفم بیان!!! اون موقه ها خونه ما قیامت میشه، من یکی میگم کسرا دوتا. من داد میزنم اون جیغ... پدر کجاست ؟ خیلی خونسرد نسشته چایی میخوره! البته بنده خدا روشهای زیادی رو امتحان کرده اما جواب نداده  این شده که نصمیم گرفته کلا بیخیال شه. روزایی هم بوده که من خسته بودم و کسرا مراعاتمُ کرده ،یا اون بیحوصله بوده و عصبانی ، من آرومش کردم. نمیدونم از این موضوع خوشحال باشم یا نه! ولی به هر حال چیزیه که هست،یه آیینه تمام قد از من و اخلاقم     تویعنی یک ...
1 خرداد 1396
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد