کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

پسرم کسرا

روزهای با تو...

1394/2/12 11:21
نویسنده : مامانی کسرا
643 بازدید
اشتراک گذاری

totalgifs.com perfumes gif gif FlowerBox1.gif

 

 

سحرگاهان که نسیم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه میبخشد

به آن محراب پاکش آرزو دارم برایت

خوب دیدن، خوب بودن، خوب ماندن را1

یه شنبه قشنگ آفتابی که همزمان شده با روز پدر تو ایران، میتونه وقت خوبی باشه واسه نوشتن 

واسه از تو نوشتن.

花だよ。バラ のデコメ絵文字کسرا و من این مناسبت زیبا رو به بابایی، بابا مهدی ، بابا علی و تمام باباهای مهربون دنیا تبریک میگیم花だよ。バラ のデコメ絵文字

سالهای سال خوب و سلامت، سایه شون بالا سر ما باشه.

 

سلامخجالت

بهار زندگیتون مستدام.花だよ。バラ のデコメ絵文字

امیدوارم ایام به کامتون باشه و روزگار بر وفق مرادتون بچرخه... ما هم خوبیم شکر خدا.

گاهی بالا، گاهی پایین!گاهی آروم ،گاهی خسته...

پسر کوچولوی چهارساله مونم خوبه شکر خدا، در حال بزرگ شدن. این روزا یا صبر من زیاد شده

یا دیگه مثل سابق منُ روانی نمیکنه!

که البته فک کنم همون گزینه اول درست باشه، چون تغییری در رفتارش نمیبینم فقط سعی میکنم

خیلی کاری به کارش نداشته باشمパンダ のデコメ絵文字

خوشبختانه روزا کم کم دارن بلند میشن و هوا هم تا حدودی گرم تر شده، بارون زیاد داریم اما قابل تحمله!

در جریانید که منظورم از گرم چیه که؟ ۶ درجه ۷ درجه ! گاهی وقتا که میشه ۱۲ درجه 

دیگه میریم حموم آفتاب میگیریمخنده

آره خلاصه، بیشتر سعی میکینم بریم بیرون! دوچرخه سواری میکنیم، قورباغه میگیریم

به ماهیا غذا میدیم

میرسیم خدمت خاله نازی و...

کلا من اسیر تکرارم، تکرارُ دوس دارم ، کارای تکراری ، جاهای تکراری

تکرار ،یه جور خوبی به من آرامش میده، حس امنیت میده

اعتماد بنفس میده.

تکرار لبخند تو، نوازش تو ،بوسیدن تو ، بودن تو که دیگه بهترین نوع تکرارهハート+くるくる のデコメ絵文字

 

 

спящий медвежонокспящий медвежонокспящий медвежонокспящий медвежонокспящий медвежонок

 

 

花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字花つきイチゴ のデコメ絵文字

 

 

تازگیا حرفای بامزه ای میزنه، البته اگه سر حال باشه!

بهم میگه من دوست دارم، اندازه خونه بابا مهدی چون خونه شون خیلی بزرگهمتنظر

 

 

تو همون خونه بابا مهدی که بود یه خروس پلاستیک داشت ، صدای قیـــــــــــــــــــــــــــس وحشتناکی 

داشتبدبو همه رو دیوانه کرده بود!حالا بعد از سالها  یه دونه لنگه همون

اینجا تو یه فروشگاه بزرگ پیدا کرده بود و پیله که باید واسم بخری، چون مورد استفاده اش اینجا واسه سگا و

گربه هاست،تونستم راضیش کنم نخرهچشمک اما پیدا کردنش و اینکه یادش بوده اصلا یه همچین چیزی

در یک سال و نه ماهگی داشته  در نوع خود اتفاق جالب و نادری بودخندونک

هفته پیش به مناسب باز شدن شکوفه های گیلاس که معروفن به شکوفه های ژاپنی ،جشن بود 

 

 

کسرا یکم مریض بود، تب داشت اما رفتیم!مشخصه تو عکس خیلی حال نداره!

از اون مریضیایی که یک هفته موند خونه، شکر خدا که خیلی جدی نبود!

мини каосدیروزمونم به گشت و گذار تو باشگاه اسب سواری گذشتмини каос

 

 

заяцخیلی خوشش اومده بود!مخصوصا نمایش سوار کاری پلیس ُ خیلی دوس داشتзаяц

 

 

دیگه کم کم دارم به  خاتمه دادن وبلاگ کسرا فک میکنم، علت این فاصله طولانی بین  پست ها هم همینه!

فک میکنم تا همین حد کافی باشه، البته هنوز تاریخ دقیق واسش پیدا نکردم گاهی میگم تولد پنج

سالگیش گاهی میگم همین ماه گاهی...

اما بهر حال باید دیر یا زود ببندم این دفتر، بیشتر از این ُهم از حوصله خوندن کسرا در آینده خارجه هم از نوشتم من.

انشالله که زمان مناسبشُ پیدا کنم

همچنان دوست شما و مهربونیاتون  هستمアメリカン のデコメ絵文字

تا آخرش.

روز و روزگارتون بهاری و آفتاب روشنی بخش زندگیتون باشه

flowers.gif

----------

1- http://www.beytoote.com/

 

پسندها (1)

نظرات (11)

نويسنده : مامان كژال
13 اردیبهشت 94 10:41
سلام عزیزم انشالله همیشه در کنار هم خوب و خوش باشین و حال کسرا جون بهتر بشه ، بعد از مدتها تونستم به وبتون سری بزنم و دلم نیومد بدون کامنت از وبتون خارج بشم . کسرا جون با داشتن یک مامان خوب که هم همبازیت و هم مادر خوبی است برات بهت تبریک میگو گل پسرم .
مامانی کسرا
پاسخ
ممنونم از لطفتون همه مامانا خوبن منم خیلی وقتا در مورد کسرا اشتباه میکنم اما دلم میخواد کمترین اشتباهُ داشته باشم
فریده
13 اردیبهشت 94 11:26
چه مادر و پسر فعالی ، امیدوارم هر جا هستید لبتون خندون باشه و کنار همدیگه لذت ببرید. بعد از خوندن پاگراف آخر دلم گرفت ، نی نی وبلاگ بدون کسرا خالی از لطفه ولی به هر حال امیدوارم هر جا هستی و هر تصمیمی می گیری موفق باشی .
بابا و مامان
13 اردیبهشت 94 11:49
عزیزم تمام لحظه های زندگیتون پر باشه از شادی و سلامتی
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی خانمم،روزا و لحظه های شما هم پر باشه از شادی و خنده
بابا و مامان
13 اردیبهشت 94 11:49
وای مامان وقتی خوندم وبلاگ و می خواهید ببندید دلم خیلی گرفت
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزمآخه هر چی فکرشُ میکنم میبینم دیگه از پسش بر نمیامنمیتونم بنویسم! بهر حال کسرا هم کم کم بزرگ شده و کاراش در قالب کلمات خیلی قابل توصیف نیستن چند تا عکس که اینجا رفته و این کارُ کرده که نه دیگه گفتنش واسه من جالبه نه فک کنم شنیدنش واسه بقیه ولی حالا بازم در حد یه فکره تا ببینم چی پیش میاد و چی میشه
مهسا
13 اردیبهشت 94 19:44
خوندم و خوندم و کلی ذوق کردم تا اینکه به یه جایی رسیدم که حرف از بستن و رفتن و خاتمه بود.. واقعا دلم گرفت... سودابه جان... واقعیت رو بگم.. اصلا دوست ندارم بری... نباشی و ننویسی... حتی کم نوشتنت هم قبوله اما حیفه... حیفه که ننویسی... اگه واسه کسرا جون نمی نویسی...واسه ما ها بنویس... البته باز هرجور خودتون صلاح بدونید... اما امیدوارم که همیشه بنویسید...
مامانی کسرا
پاسخ
الهی من قربووووووووووون شما برم به اندازه خواهر نداشتم دوست دارم .به خدا مهسا جان خیلی عزیزی یعنی من هر تصمیمی هم که گرفته بودم با همین نظر بیخیال شدم،یه همچنین تاثیری شما رو من داری البته حامدم همین نظرُ داره میگه کم بنویس اما بنویس! احتمالا همین کارُ بکنم اما بازم تا تولدش صبر میکنیم بعد یه تصمیم نهایی میگیریم مواظب خودتُ قلب مهربونت باش
عشق یعنی...
15 اردیبهشت 94 13:00
خب تا وقتی کسری خودش وبلاگ نویسی یاد میگیره شما براش بنویسین بعد بسپارین به خودش . من خودم باهاش دوست میشم . البته منظورم دوست اجتماعی هستا هاااااااااااا
مامانی کسرا
پاسخ
دوست اجتماعی رو خوب توضیح دادیااااا تا تولد چهارسالگیش بهش فک میکنم بعد یه تصمیم نهایی میگیریم نظر سنجی بذارم؟
مامان لیانا
16 اردیبهشت 94 1:54
چه عکسای قشنگی انشالا همیشه شاد و خوشبخت باشید چه برنامه های جالبی دارنووسودابه جان هر جا حرف رفتن باشه دلتنگ میشم اخر پستت دلم گرفت
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون از لطفت خانمی چرا دلت گرفت ! اونم حتما خیره عزیزم
شکوفه
16 اردیبهشت 94 10:41
چه حیف....دلم خیلی واستون تنگ میشه...اما مثل همیشه میدون که تصمیم درست رو می گیرید شماَ!من شما رو الگوی خودم قرار دادم.یک دنیا سپاس خانم نمونه!
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون از لطفت، ممنونم که اینقدر بهم لطف داریامیدوارم هر جا که هستی خوب و خوش و سلامت باشی و شاد،که از هر چیزی مهمتره
مهسا
22 اردیبهشت 94 17:23
مرسی عزیزم...سودابه جون خیلی خیلی به من لطف داری.منم به اندازه خواهر نداشتم دوستت دارم... امیدوارم همیشه باشی و بنویسی... واقعا ارزش داره... حرفات... همیشه با ما باش.. حالا تا تولد ما استرس داریم که نکنه پست اخر باشه
مامانی کسرا
پاسخ
ای جونم قربونت برم، ما که با هم در تماس هستیماگه اینستاگرام داری خصوصی آدرس بذار فالو میکنیم کلی از حال هم با خبر میشیم
مهسا
28 اردیبهشت 94 11:39
خدا نکنه عزیزم... متاسفانه اینستاگرام ندارم. وایبر هم ندارم.... حالا پی گیر می شم ببینم اینستاگرام چجوریه... اگه درست کنم حتما خبر می دم بهت. ...
مامانی کسرا
پاسخ
باشه
مامانی رضا
11 شهریور 94 12:06
سلام عزیزم تو رو خدا این کار و نکنید مکن تازه وبلاگتونو پیدا کردم حیفه به خدا واقعا دارم ازت درس میگیرم خیلی خااااااااااانمی و یک مادر نمونه اگه وبلاگ ئ تعطیل کنی خیلی ناراحت میشم من الان دو روزه کلا فقط نشستمو از خاطرات اولین پستت میخونم هر جا که هستی خوش و خرم و شاد باشید اما خواهش میکنم وبلاگ و تعطیل نکن چون خیلی خیلی زیبا و دلنشینه من با خوندنش خیلی حالم عوض میشه فکرشو بکن کسرا انشالا بزگ بشه چه حالی کنه
مامانی کسرا
پاسخ
ممنونم از لطفتون، شما واقعا منُ خجالت زده میکنید، انشالله که لیاقت اینهمه محبتُ داشته باشم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد