کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

پسرم کسرا

برگی از زندگی

1392/11/3 14:19
نویسنده : مامانی کسرا
1,658 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

زمستون پهن شده روی برگای درختا و با سوز سردش صورتمُ نوازش میکنه

خورشید هم که دیگه به خودش زحمت نمیده بیاد بالاسرکی میکشه

و روی یک نوار باریک محو میشه تو افق.

اینجا پر از آرامش و تنهایی.

گاهی دلم میگیره از این همه آرامش،گاهی دلم پر میزنه واسه هیاهو و جنب و جوش!

رفت و آمد و صدای بوق ماشینهایی که نمیدونم عجله چی رو دارن!

صدای اذان تکیه جلوی خونمون که همیشه اصرار داشت تمام قرانُ قبل و بعد از اذان بخونه!

چقدر غر میزدم ! آخه نمیذاشت بخوابم...

بگذریم

آدمیزاد ِ دیگه هر چی دور و برش نیست و میخواد.

سلام

خوبید شکر خدا؟

منم خوبم الهی شکر،ببخشید یه مدت همه رو نگران کردم!

چیز خاصی نبود، برطرف شد .

یکی دوتا مشکل با هم پیش اومده بود باعث شد یه چند روزی بهم سخت بگذره

سمت چپ گردنم ورم کرده بود که با آزمایش و سونوگرافی مشخص شد تیروئید نیست

و باید برم پیش متخصص پاتولوژی ، موضوع نگران کننده ای نیست.

اما یه مدت خیلی بد درد داشت!

مشکل دوم حالت تهوع و احتمالا بیماری عفونی بود که متاسفانه اینقدر دکتر

درگیر گردنم بود که اصلا بهش توجه نکرد و من با کلی درد و خستگی و سرگیجه گذروندمش!

کم کم دارم به این نتیجه میرسم که دکترای اینجا هیچی بلد نیستن!

البته بهشون حق میدن!

اینهمه بیماری رنگ و وارنگی که تو ایران بودُ ندیدن بندگان خدا، نمیفهمن!

 سیاست ندادن دارو و درمان با ویتامین و غذاهای خونگی رو هم باید به این دست

به عصا راه رفتنشون اضافه کنیم.

مشابه من هر کی تو ایران این بیماریُ داشت رفته بود زیر سرم!!!

بهر حال که گذشت و تموم شد، از لطف و محبت همتون بینهایت ممنونم!

ببخشید اگه نتونستم جواب بعضی نظراتُ بدم شرمنده ،یه چند روزی طول میشه نظم زندگیم برگرده

اما خیلی زود با خاطرات این وروجک برمیگردم

خوبه شکر خدا ،یکم سرماخورده،دیشب تا دیر وقت کنارش بیدار بودم امروز نرفته مهد،انشالله خوب میشه

واسمون دعا کنید.

 

نه  تو می مانی ،نه اندوه

و نه هیچ یک از مردم این آبادی،به حباب  نگران  لب  یک  رود  قسم

و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت

غصه هم خواهد رفت...1

 

                                                خدایا ممنونم که هستی و نگاهم میکنی

 

 

----------------------------------------------------

1- سهراب سپهری

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مامان امیرعلی گلی
3 بهمن 92 16:11
دوستم خوشحال میشم تو نظرسنجی ما شرکت کنید http://amirjan.niniweblog.com
ارغوان
3 بهمن 92 16:46
سلااااااام عزيزم آخي الهي بميرم پس وضعيتت خيلي بد بوده خدا را شكر بهتري يه صدقه تپل بذار برا خودت واقعا آدم دلش يه وقتايي برا يه چيزايي تنگ ميشه كه فكرشم نميتونه بكنه، اگه دلت بازم گرفت برو يه مسجد تو همون جا هرچند نميدونم نزديكتون هست يا نه ولي به نظرم مسجد اونا مثل مسجدهاي ما نباشه و خيلي بايد آرامش بخش باشه (برخلاف مساجد تو ايران كه خلق الله بعضي هاشون يه كاري ميكنن كه آدم سال به سال هوس رفتن به اونجا را نكنه)، مواظب خودت هم باش ما كه ١٠٠ تا سودابه جون نداريم
پریسا مامان کیان
3 بهمن 92 19:55
سلام سودابه جون. خوبی عزیزم؟ خدا رو شکر که بهتر شدی. خدا رو هزار مرتبه شکر از دیدن مطلب جدید تو وبلاگت کلی ذوق کردم. کسرا جونو خیلی ببوس. عکس ازش بذار. دلمون براش تنگ شده. سلام آقا حامدم خیلی برسون. سلامتی کاملت رو از خدا میخوام و به خدا میسپارمتون.
مامان مینا
3 بهمن 92 20:21
عزیزم ایشالا بزودی همه چیز روبراه بشهکسرا جونم زودی خوب بشه
مهسا
3 بهمن 92 23:25
عزیزم خدا رو شکر برگشتی.ایشالا که حالتون خوب و خوب می شه. ایشالا همیشه شاد و سالم باشی عزیزم. این شعر سهراب خیلی عالیه..چقدر متناسب با حال و روز من بود...
مامان یاسمن و محمد پارسا
4 بهمن 92 2:54
عزیزم خدا را شکر که حالتون بهتره ایشالاه به سلامتی با روحیه مضاعف بر می گردید پیشمون
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
4 بهمن 92 5:14
عزیز دلم امیدوارم زودی نبض زندگی رو دست بگیری و همه چی عالی باشه خوشحالم که حالت بهتره مواظب خودت باش خانوم خونه
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
5 بهمن 92 0:55
سلام عزیزم خداروشکر که خوبید وبهتر شدید انشاله سلامتی کامل پیدا کنی سودابه جونم فدات بشم کسرا جونم امیدوارم زودتر خوب خوب بشی راستی میدونم سرت شلوغه اما رمز مطلبای اخیرم میذارم که اگه دوست داشتی بخونی ممنونم مراقب خودت باش رمز258
فریده
5 بهمن 92 8:03
چقدر نگران کننده !! حتماً پیگیری کن ، توی یه خونه اول باید مامان خونه سالم و سلامت باشه تا کل خانواده توی آرامش زندگی کنن پش بیشتر به خودت توجه کن . خیلی نگرانت شدم . امیدوارم هرچه زودتر بهبودی حاصل بشه .
مامان آروین-مریم
5 بهمن 92 11:39
سلام عزیزم چند روز پیش با وبتون آشنا شدم . پسر شیطون و دوست داشتنی داری . خودتم که ماهی . نوشته هات هم که خیلی روون و ساده و خوشمزه هستند . سه روز طول کشید تا از تک تک پستاتون رو خوندم . با افتخار لینکتون کردم و امیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم . در ضمن من همشهریت هستم ، کرمونی ام . اگه دوست داشتی بهم سر بزنی بهم خبر بده تا رمز پستامو برات بزارم .
مامان آروین-مریم
5 بهمن 92 13:02
خصوصی عزیزم
مامان مونس
6 بهمن 92 1:12
سلام دوست خوبم باز خداروشکر که اومدید و یه پست واسمون گداشتید.ایشالا تنتون سالم ایشالا بلا و درد و ناراحتی و خستگی ازتون دور باشه.منتظر پست اقا کسرا جونم هستیما
متین من
6 بهمن 92 2:22
ایشالا بلا ازتون دورباشه سلامت شاد باشین به زودی همه چیز روبه راه وخوب بشه
عشق یعنی
6 بهمن 92 11:15
وای عزیزم چه قدر بد این شاله که خوب خوب شیییییییی
مامان میلاد
6 بهمن 92 12:22
سلام عزیزم خوبی؟ خوشحالم که بهتری. از دیدن پست جدید خیلی خوشحال شدم.امیدوارم کسرا هم زودتر خوب شه و با روحیه ای مضاعف بیای و از شیرین کاریاش برامون بگی.انشاله به زودی میای ایران و بازم از شنیدن صدای اذان مسجد اعصابت به هم میریزهفکرشو نکن. منتظرت هستم دوست خوبم سلامتی و شادکامی را برایت آرزو دارم
مامان لیانا
6 بهمن 92 12:34
خداروشکر که بهتر شدین.امیدوارم دیگه هیچ وقت بیماری سراغتون نیاد..شنیدم میگن دکترای اونور هیچی بلد نیستن..منتظر عکسای کسری جون هستیم
Ame hanieh
6 بهمن 92 13:45
Slm khodaro shokr khobin omidvaram hamishe shado bedon gose zendegi konin albate hamrahba salamati
مامانی کسرا
پاسخ
ممنونم هانیه جان
بهاره مامان ونداد
6 بهمن 92 16:20
عزیزم چقدر ناراحتت شدم امیدوارم هر چی که سخت گذشته این چند وقت بقیش رو با شادی جبران کنی دوست عزیز ما رو از حال خودت بیخبر نزار کسری خوشکلم رو ببوس
مامان ایمان
6 بهمن 92 17:16
سلام مامانیییی خدا بد نده خواهر چی شدی آخه خیلی ناراحت شدم خدا رو شکر که خوب شدییییییییی مواظب خودت باش قربونت برممممممممم کسرا جونو ببوسس
مامان آوا
7 بهمن 92 0:22
سلام عزیز دلم امیدوارم همیشه خوب وخوش باشی وهیچ وقت دیگه بیماری سراغت نیاد مواظب خودت باش گلم کسرای عزیزم رو ببوس
مامان هلیا
7 بهمن 92 9:38
سلام وبلاگتونو دیدم خیلی قشنگ مینویسید با اجازتون لینکتون کردم تو غربت سخت تر میشه تحمل دردو بیماری انشالله زودتر سلامتیتونو بدست بیارید و با خانوادتون خوش باشید.
شقایق
7 بهمن 92 15:41
سودابه جونم بلا دوره ایشالا که چیز مهمی نیست عزیزم بیشتر مراقب خودت باش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد