کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

پسرم کسرا

ما اینروزا...

1392/10/18 13:45
نویسنده : مامانی کسرا
659 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

دیروز به خاطر یه اشتباه کوچیک در تقویم محترم میلادی بچه رو بردم مهد و

دیدم ای دل غافل مهد تعطیل!

قبل از کریسمس مونیکا به من گفته بود که۷ ژانویه تعطیلیم و از هشتم کسرا رو بیارید.

نمیدونم چرا فک کردم هشتم میشه سه شنبه!

خلاصه که رفتیم و برگشتیم.

البته یکم نگران هم شدم ،گفتم نکنه مهدش جابه جا شده و از اینجا رفته!

آخه قرار بود یه اتفاقاتی بیافته!

اما نه ،همه چی ختم به خیر شد و امروز آقا زاده ما با سلام و صلوات تشریف بردن مهد!

تعطیلات کریسمس امسال خیلی متفاوت از پارسال بود!

هر کدوم خوبیای خودشُ داشت اما امسال تو خونه بودن بهتر بود!

میرفتیم مهمونی ، مهمون واسمون اومد

دور هم خوب بودیم... خدا رو شکر

عمو اردلان خیلی اوقات پیشمون بود! کسرا هم از این موضوع لذت میبرد و حسابی خوش میگذروند

میگفت:"عمو الدلان بیا تلویزیون ببینیم"

اون طفلکم نه نمیگفت!

 

نمیذاشت ناهار بخوره میگفت اول با من بازی کن بعد ناهار

 

 

یه روز هم عمو الدلان به قول کسرا میخواست صندلی بخره رفتیم IKEA.

واسش پاستیل خریدم!

رومُ برگردوندم با این صحنه روبه رو شدم!

 

 

یه آقای پیر سوئدی اومد ازم پرسید: سردش نیست!

باور کنید به همین شکل! ینی سوئدیا تعجب کردن از دست این بچه ما!

گفتم نمیدونم ! میگه گرممه!!!!

یه شبم با عمو اردلان چهارتایی رسیدیم خدمت خاله مهدخت عزیزم

که بســـــــــــــــی خوش گذشت!متاسفانه گوشیم شارژ نداشت و هیچ عکسی از اون شب ندارم!

اما به حدی کسرا احساس راحتی و خودمونی میکرد که من مونده بودم!

دستاشُ کرده بود تو جیبش واسه خودش میرفت می اومد

 مَشتی میکرد،اصلا انگار نه انگار! یه ذره بین از آرش گرفته بود واسه خودش

همه چیُ نگاه میکرد.niniweblog.com

خلاصه که جای همه خالی کلی خوندیمُ رقصیدیم ُ خندیدیم !!

عجب صدایی دارن این زن و شوهر ماشالاشون باشــــــــــــــــــــــــــــه.

این روزا هوامونم  خیلی خوب بود ، حتی روزای آفتابی داشتیم بارون خوبی بارید اما برف نه!

شنیدم خیلی جاها تو ایرن برف اومده حتی کرمان!

خوشحالم به خاطر این موضوع،خدا رو صد هزار بار شکر

امروز وقتی به لویس گفتم کرمان بعد از چند سال برف اومده تعجب کرد و  کلی دوتایی خندیدیم

سال 2014 هم واسه ما شروع شد

دعا میکنم  لحظه هاتون پر باشه از رد پای خدا

پر باشه از آرامش ،پر باشه از صبر

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان میلاد
18 دی 92 16:47
سودابه میدونی چی شده ؟من فکر میکردم عمو اردلان ،همسر مهدخت خانومه نگو که چه اشتباهی میکردمآخه همیشه اسمشونو با هم می آوردین امان از دست این کسرا و شیطنتاش تو اون سرما چطور تونسته لباساشو در بیاره و به این راحتی نشسته پاستیل میخوره عزیزمی مواظبش باش که دوباره سرما نخوره خوشحالم که تعطیلات و خونه ی مهدخت جون بهتون خوش گذشته .انشاله که همیشه دنیا به کامتون باشه
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزم چرا این فکر و کردی؟!!!!! مرسی ازاین دعای قشنگ
مامان یاسمن و محمد پارسا
19 دی 92 0:13
ایشالاه همیشه در کنار دوستانتون سالم و سلامت باشید اخه شیطون بلا داری چکار می کنی وای من سردم شد
مامانی کسرا
پاسخ
میبینی تو رو خدا!!!!!
مامان مینا
19 دی 92 0:17
ماشالا به کسرا جون که سرمای اونجا رو حریفه
مامانی کسرا
پاسخ
کسرا جون همه چی رو حریفه! مامان بابا ....
مهسا
19 دی 92 0:26
ای بابا منم همین فکرو می کردم...مگه عمو اردلان و مهدخت جون با هم نیستن؟؟؟؟؟آقا آرش کی هست؟؟؟من قاطی کردم.. راستی این عکسه باز نشد من ببینم...
مامانی کسرا
پاسخ
وای خدای من چرا همه این فکرُ کردن!!!! مهدخت جون کله منُ میکنه!!!! جان من پای ابرو حیثیت مردم وسطه درست بخونید وبلاگُ بابااااااااا.... ما نیستیم دیگه!!!!! آرش پسر مهدخت جان،آرتا دختر مهدخت جان،آقا فریور همسر محترم مهدخت جان و عمو اردلان هم که همکلاسی بابایی و رفیق کسرا....
بهاره مامان ونداد
19 دی 92 1:10
من به خدا برای پست قبلی نظر گذاشتم ها چرا نیومد؟ عجب صحنه ای یعنی با این وضعیت سوئدی ها هم شاخ دراوردن بلا نگیری پسر این قدر خندیدم که اشکم دراومد ارزوی همه روزهای خوب رو تو این سال براتون میکنم
مامانی کسرا
پاسخ
نرسیده دستم نظرت بهاره جان!!!!!!! ممنون که میای بهمون سر میزنی مرسی از اینهمه دعای قشنگ
مامان لیانا
19 دی 92 1:11
اشالا همیشه به شادی و خوشی باشید چند بار میخواستم سوال کنم این گل پسر سردش نمیشه بارکابی تو خونه میچرخه که دیدم ای وای تو فروشگاه هم راحت داره با لباس کم واسه خودش حال میکنه
مامانی کسرا
پاسخ
آره کلا مکافات دارم باهاش! اینقدرم بدون لباس خوبنیست اما حریفش نمیشم
پریسا مامان کیان
19 دی 92 16:43
اِِِِِِِِاِاِاِاِ منم همون فکر همه رو کردم در مورد عمو اردلانتون. چه راحت رو عمو اردلان لَم داده. چه خوب که اینقدر باهاش احساس راحتی میکنه. واااااااااااااای واقعا با این لباس تو اون دما میگرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه ماچ گنده برای کسرای عزیز
مامانی کسرا
پاسخ
یا خدااااااااا دقیقا یکی توضیح بده چرا شما همه این فکرُ کردید! حالا باز خوبه توضیح دادم! نذاشتم این موضوع ادامه پیدا کنه! آره با همین یه لا زیرپوش میگرده!
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
21 دی 92 4:36
ای جانم خوب عزیز دلم گرمش بوده این که تعجب نداره هزار ماشالله مرد شده خودش میدونه که هر وقت سردش بشه باید لباس بپوشه بیا بغلم عزیزم
مامانی کسرا
پاسخ
سرد بود این متوجه نیست! کلا فک کنم از بس بابل پایین میپره گرمش میشه! هایپر ه به نظرم!!!!
فریده
21 دی 92 8:54
وای خدای من من اشتباه بالایی ها شرمنده ام دیگه تکرار نمی شه قول می دم.
مامانی کسرا
پاسخ
آخه اگه شماها پست تولد کسرا رو یادتون باشه اونجا من نوشتم عمو اردلان با مامان باباش اومدن تولد!!!!!!! من قبلا عمو اردلانُ معرفی کرده بودم! ای بابا!!! حالا عب نداره دیگه الان همه دوستان متوجه نسبتها شدن؟؟؟؟؟! من حالا فلسفه گشت نسبت تو ایرانُ متوجه شدم!!!!!!!
علی
21 دی 92 21:55
سلام چه وب نازی داری حیف نیست در وبلاگتون از شکلک استفاده نمیکنید خوشحال میشم که به وبم بیایید واز شکلکام استفاده کنید تا وبتون خوشمل تر والبته زیبا تر ورویایی بشه من منتظر حضورت گرمتون در وبلاگم هستم وخوشحال میشم نظرتونم درباره ی وبم بدونم پس من منتظرم
مامان برديا
23 دی 92 20:29
هميشه شاد و خوش باشين راستي به خاطر اون نظر خيييييييييييييييييلي خوبتون خيلي خيييييييييييييييلي ممنونم
مامانی کسرا
پاسخ
خواهش میکنم
عاطفه مامان الای
26 دی 92 23:33
دختر منم همیشه لباس کم میپوشه گاهی بچه ها از بس تحرک دارن گرمشون میشه نگران نباش دوست عزیزم از طرف ما ببوسش وپیش ما هم بیا گلم
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون از لطفت،حتما میرسم خدمتتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد