کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

پسرم کسرا

شهر سفید پوش ما

1392/9/15 15:41
نویسنده : مامانی کسرا
518 بازدید
اشتراک گذاری

 

divider-193.gif

 

 

زمستان ِ سرد بر تن

نیمه جانم جولان می دهد

 شب با سیاهی خود 

درد سوزناکش را افزون میکند

زمستان یادآور روزهای سخت...1

                                                               ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

  

اولین برف زمستونی هم بعد از یه بارون طولانی همه جا رو دیشب سفید پوش کرد.

چقدر شکوه زمستون با برف بیشتر میشه،

ابهتش،قشنگیش.

اصلا زمستون بدون برف که زمستون نیست.

به عادت هر صبح ، امروز هم با هم رفتیم مهد ،زمین یکم یخ بسته بود،باد می اومد،هنوزم میاد

سوزش بد ِ بی مروت،این برف دیگه آب نمیشده تا دو ماه دیگه !  خوب ِ که هست

                                                                                       خدایا شکرت

 

 

از اول دسامبر تو مهدشون یه بازی جالب شروع کردن،

اسم همه بچه ها رو گذاشتن تو یه جعبه هر روز به قید قرعه اسم یه نفر درمیاد 

که باید یه آویز به درخت کریسمس آویزون کنه

 

 

بوی سال نو میاد،بوی کریسمس و بابا نوئل

        بوی شب چله خودمون میاد، بوی یلـــــــــدا

        امسال هم یلدا اینجام....

 

 

 

------------

1 _ رویا  _ شعرهای زمستانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

پریسا مامان کیان
15 آذر 92 16:17
سلااااااااااااام. چه جالب. ما هم اولین برف پاییزی امسال رو دیشب تجربه کردیم.قیافه کیان موقع لمس برف خیلی جالب بود. انشالله بهترین یلدای عمرتون رو سه تایی با هم تجربه کنید. ما که خوشحالیم از اینکه برمیگردیم خونه و اولین یلدای کیان رو سه تایی تجربه میکنیم.
مامانی کسرا
پاسخ
خوش باشی پریسا جان
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 آذر 92 16:39
خوش بحالتون مامان ما که دلمون برا یه برف درست و حسابی لک زده همیشه خوش باشی عزیزم
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی مهربونم
مهسا
15 آذر 92 21:47
وای دیشب هم اولین برف زمستونمون تو اورمیه بارید. کلی ذوق کردم و کلی هم سردم شد. اما خیلی خوشحال بودم. خیلی قشنگ بود. وای درخت کریسمس...وای..خیلی دوست دارم. چرا این اسمها رو آویزون می کنن؟ دلیل خاصی داره؟می شه اسم منم آویزون کنن؟ یلدا هم داره می یاد. همسرم نیست پارسال با هم بودیم .
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزم عب نداره انشالله سال دیگه با همین اسمشون رو آویزون نمیکنن یه آویز میزنن به درخت! اسم هر کی در بیاد یه اویز رو میزنه به درخت! بد نوشتم؟
بهاره مامان ونداد
16 آذر 92 2:03
چه جالب سودابه جون این جا هم اولین برف وبارون زمستونی تازه شروع به باریدن کرده وهوا فوق العاده سرد شده چه بازی جالبی خداییش اینا همه کاراشون روی برنامه است امیدوارم هر جا که هستی چه کریسمس باشه چه شب یلدا همیشه خوش باشی
مامانی کسرا
پاسخ
مرسی بهاره عزیز و مهربونم
فریده
16 آذر 92 9:01
دیروز توی این فکر بودم که من می تونم توی کشوری مثل سوئد یا کانادا زندگی کنم . دوستم کانادا زندگی می کنه دیروز می گفت درجه هوا منفی 27 هست . من که اینقدر سرمایی هستم حتی تصورش هم نمی تونم بکنم . فکر کنم اگه بیام اونجا حداقل 10 تا پیراهن تن پرهام کنم . حالا کسرا فقط یه رکابی می پوشه . ولی باریدن برف واقعاً قشنگه . از این بابت خیلی خوش به حالتونه . خوش باشید و لذت ببرید .
مامانی کسرا
پاسخ
به به فریده خانم خوبی شما؟ عادت میکردی خانمم البته اینجا خودشونم خیلی لباس میپوشن! اما لباسای نازک پشمی،هم گرمه هم حجم زیادی نداره
عمه هانیا
16 آذر 92 10:49
ما که برف یادمون رفته چه رنگیه شما به جای ما لذت ببرین چه مهد باحالی دارن ایول کلا خلاقیت و نوآوریشون حرف نداره
مامانی کسرا
پاسخ
آره خیلی مهد خوبیه خدا رو شکر دعا کن زودتر زبان یادبگیره که راحت بمونه
مریم مامان یاسمین زهرا
16 آذر 92 11:46
وااااااااای خوش به حالتون برف حسابی برف بازی کنید ایلام که زمستونش هم به زور برف میاد
مامانی کسرا
پاسخ
آره من کرمانم که بودم همینجور بود به زور برف می اومد،اصلا برف نبود سرما ریزه بود خدا کنه این خشکسالی دست از سر کشورمون بر داره
مهسا
16 آذر 92 14:17
وای عزیزم فکر کنم خواب آلود بودم بد متوجه شدم.شما درست نوشتی...دیگه غم دوری و خستگی نتیجش اینه دیگه واقعا این درخت کریسمس رو خیلی دوست دارم.
الهام مامان محیا
16 آذر 92 15:32
دوستای عزیز لطفا زودی یه سر بیاین وب...متشکر
مامان پویا
16 آذر 92 22:44
یه سلا م گرم توی این روزای سردبه کسراجون ومامانی خوبش اینجام سفیدپوش وبرفی شدولی برفای اینجا بخاربرفای اونجارونداره شما جای مارم خالی کنید.حسابی برف بازی کنید،فقط مراقب خودتون باشید. خیلی وقته مارویادنمی کنیدشیطونا لینکمونم که نکردید! ولی مادوستون داریم.
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون كه به ما سر ميزنيد
مامان بردیا
17 آذر 92 9:10
چه جالب
مامان بردیا
17 آذر 92 9:11
برف نو برف نو سلام سلام...بنشین خوش نشسته ای بر بام...شادی آوردی ای امید سپید...همه آلودگیست این ایام..شاملو
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون شعر بسيارزيبايي بود
شقایق
17 آذر 92 14:14
فدای پسر گلم وای مامانی پس حسابی سرما بیداد میکنه ایشالا که دلتون گرم باشه مامانی این پست یه حال و هوای خاصی نداشت
مامانی کسرا
پاسخ
آره واقعا سرده شده!الانم برف باریده اگه بدونی چقدر "پست حال و هوای خاصی نداشت" منظورت چی بود عزیزم؟
مامان ستایش
18 آذر 92 9:01
سلام عزیز یه جا توی وبلاگتون خوندم که مشخص کرده بود بازدید کننده از کدام شهر هست یادم رفته چی بود میشه منو راهنمایی کنی .فدای اون گل پسر
مامانی کسرا
پاسخ
ممنون که به ما سر میزنید
شقایق
18 آذر 92 11:20
عزیزم خوبه که اونجا تکلیفتون میدونید که زمستون و سرد ما که اینجا یه روز سرده یه روز گرم واسه همینم سرما خوردگی بیشتره منظوری نداشتم گلم عکس درخت کریسمس بهم یه حس عجیبی داشت عاشق اون عکس شدم
مامانی کسرا
پاسخ
دقیقا خوبیش همینه که مردم اینجا آمادگی دارن و حتما لباس واسه برف و سرما دارن!البته منم هنوز خیلی آمادگی ندارم و بلد نیستم اما دارم کم کم یادمیگیرم نه نقطه گذاشته بودی نه علامت سوال نه تعجب اصلا نفهمیدم منظورتُ عزیزم واسه همین پرسیدم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
20 آذر 92 5:42
چه حس غریبی داشت اونجا که نوشتی امسال هم یلدا اینجام حس کردم با ناراحتی نوشتی منم امسال سومین یلداییه که کنار مادرم نیستم اولین یلدا برای من که مامانم عاشقونه یلدا رو قارچ کردن هندونه رو دوست داشت خیلی سخته نبودنش نمیدونم چرا انقدر دلم گرفت
مامانی کسرا
پاسخ
عزيزم ناراحت نباش! چون من با ناراحتي ننوشتم اينم يه روزي از روزگاره
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
20 آذر 92 18:17
پس چراااا من حس کردم با ناراحتی نوشتی بازم این احساس من بهم دروغ گفت اخه من چقدر گوششو بچیچونم چرا دست از سر این کاراش بر نمیداره(همه رو با صدای بلند بخون شبیه داد زدن )
مامانی کسرا
پاسخ
میدونی گاهی یه چیزی به نظرم میاد مینویسم بعد که نظراتُ میخونم یا تلفنای مامان شروع میشه میفهمم اوه اوه ما چی فک میکردیم ملت چی برداشت کردن مثلا من نوشتم24 ساعت گذشته پر بوده از اتفافات عجیب و غریب مامانم زنگ زده پیغام گذاشته که اینُ نوشته بودی منظورت چی بووووووووووووووود؟چطوریــــــــــــن؟چرا جواب نمیدی... اووووووووووو اگه بدونی تازه من سعی میکنم خیلی ساده بنویسم تا کمترین برداشت بشه! اما همینه دیگه باید یه مدت طولانی مهمون باشید تا دستتون بیاد
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
22 آذر 92 4:57
اره عزیزم همه ما ادم هااا برداشتامون با هم فرق میکنه شاید یه جمله رو 10 نفر به 10 شکل متفاوت بتونن تعبیر کنن بگذریم کسرا جونم خوبه با شرایط مهد کنار میاد من تازه مشکلاتم شروع شد اولش خیلی راحت تو مهد موند و خوشش امد اما الان اصلا رازی نمیشه بدون من بمونه منم موندم چکار کنم
مامانی کسرا
پاسخ
عزیزم میتونم درک کنم! اما الان باید مشکلُ تو مهد دنبال کنی برو با مربیاش حرف بزنم ببین باهاش چیکار میکنن یا بچه ها چیکار میکنن که اینجوری از مهد نا امید شده بچه! انشالله که به زودی مشکل حل شه و همه چی به حالت اول برگرده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد