کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

پسرم کسرا

استخر شنای تاریخی

1392/5/31 9:38
نویسنده : مامانی کسرا
389 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

بعد از اینکه پرسنال نامبر بنده ینی مامانی کسرا اومد و من رسما شهروند سوئد شدم

یه سری کارت به عنوان تخفیف ِ دندونپزشکی ،خرید عینک ، استخر شنا و باشگاه بدنسازی و...

هم به آدرس ما و به اسم بنده اومد در خونه.

امروز تصمیم گرفتیم بریم استخر شنا.

شال و کلاه کردیم و با بابایی قرار گذاشتیم و رفتیم،بعد از پذیرش و گرفتن کارت

من و کسرا از در ِ مخصوص خانمها وارد شدیم و منتظر بابایی شدیم

دیدم نیومد،به کسرا گفتم بریم تو آب؟

اول مخالفت کرد اما وقتی نشستم رو پله اول و یکم آب ریختم روش

قبول کرد که بریم تو آب ، پامُ گذاشتم رو پله دوم اما

دیدم پام به پله نرسید و رفتیم ته آب با کسرا !!!!!!!!!!!!!

یا امام رضا ،فقط تو یه لحظه احساس کردم دوتاییمون داریم غرق میشیم...

حالا این بچه طفلکم منُ محکم چسبیده بود و هل میداد ته آب،

تنها کاری که اون لحظه کردم گرفتمش روی دستم و خودم

رفتم ته آب که اون بتونه نفس بکشه،گفتم خودم مهم نیست اما یه لحظه از دستم جدا شده،

واااای که چه حالی داشتم،چند ثانیه بعد احساس کردم یه نفر داره بهم نزدیک میشه و

به سوئدی یه چیزی میگه،منُ گرفت آورد بالا، گفتم بچه ام؟ دیدم

 کسرا با یه فاصله کم  از من خدا رو شکر رو آب مونده ،بغلش کردم و از آب اومدیم بیرون

 شوکه شده بودم، همون موقع نجات غریق اومد ، گفت اتفاقی

اوفتاده؟ که اون لحظه من زبون مادریم یادم رفته بود

دیگه میخواستم واسه اون به انگلیسی هم توضیح بدم که جاتون خالی داشتیم غرق میشدیم.

کلی معذرت خواهی کرد گفت من یه لحظه رفتم دستشویی و ببخشید و...

آقا حامد هم تازه هِلک و هِلک از راه رسیدن،قیافه منُ دید شوکه شد

کلی باهاش دعوا کردم که کجا بودی؟

گفت رفته بودم کلید صندوق اماناتُ بگیرم و ...که یکم 

طول کشیده (میگه بنویس کلا دو دقیقه شده بود) القصه من و پسرک

میخواستیم در عمق 180  سانتیمتری!!!!!اونم تو آب شور فقط بر اثر توهم

غرق شیم،(آخه تو آب شور کسی غرق نمیشه و اصلا علت انتخاب آب شور واسه استخرا همینه)

سرتون رو درد نیارم،نگرانتونم نکنم،بقیه اش خوب بود اولش کسرا خیلی میترسید

دوباره بیاد تو آب اما کم کم خوب شد. آخرشم دیگه بیرون نمی اومد!!!

به خاطر این ماجرا از داخل استخر عکسی نداریم

اما از بیرونش چرااااا

ali-mahsaاینجا ورودی  باشگاه ورزشی ِali-mahsa

 

 

ali-mahsaبعد از شنا و اون خاطره چایی بیسکوئیت واقعا میچسبه...ali-mahsa

 

 

ali-mahsaکسرا هم اگه نخوابه که اصلا قبول نیستali-mahsa

 

 

این منظره بیرون استخر واقعا قشنگ بود،پل چوبی،درختای انبوه،آب زلال ،بسی کیف کردیم

 

 

اما بشنوید ادامه ماجرا رو ،سوار اتوبوس شدیم شروع کرد به جیغ زدن و اذیت کردن

داشت دیوانه ام میکرد،گفتم کسرا برسیم خونه تنبیه میشی!

 انگار نه انگار .

از لحظه ای که رسیدیم گریه کرد که بره ناقلا بذار،من گفتم تو اتوبوس گفته بودم  تنبیه میشی.

اینقدر گریه کرد(نصفش الکی بود البته)که نشسته

خواب رفت،یهو دیدم ساکت شد اومدم میبینم بیهوووووووش.

خلاصه شام نخورده خوابید حالا تا کی بیدار شه ...

اینم از این روز تاریخی ما

خدایا شکرت که بخیر گذشت

خدا به اونی هم که بهمون کمک کرد خیر بدهشکلکــ مهسایی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان یاسمن و محمد پارسا
31 مرداد 92 1:15
وای مامان وقتی داشتم می خوندم دلم تاپ تاپ می کرد اصلا تصورش هم ادم و دیونه می کنه تو را خدا مواظب باشید مامان هر روز صدقه یادتون نره بمیرم حالا کسری چقد ترسیده الاهی مامان طفلکی چه حالی بودی تو را خدا خیلی مواظب باشید

وااااای داشتم سکته میکردم،اصلا امکان نداشت غرق شیم ولی خیلی ترسیده بودم
اما چشم هم صدقه میذارم کنار،هم بیشتر دقت میکنم
شقایق
31 مرداد 92 9:46
وای عزیزم بمیرم برات اولش که خوندم کلی ذوق کردم که دیگه کارای اقامتتون درست شده {تبریک میگم} امااااااااا وسطش زبان قلبم تند شد باور کن الانم که دارم تایپ میکنم دستم داره میلرزه خدا رو هزار مرتبه شکر ایشالا همیشه پشت و پناهتون باشه
الهی امین


مرسي شقايق عزيز
اره خيلي ترسيدم، راستي توضيح بدم اقامتمون موقت ِ عزيزم
مامان ساینا
31 مرداد 92 12:15
وااااااااااااااای خدای من چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداروشکر به خیر گذشت
کلا بعضی وقتا از زمین و آسمون برا ادم میرسه...وقتایی کسرا بدقلقی میکنه همه چی بهم میریزه
امیدوارم زود همه چی خوب شه مثل قبل
وقتی خوندم چی شده گفتم خاک بر سرم کاش پیشنهاد نداده بودم
خوبه که خوبین خداروشکککککککککر
همش از حسرت و چشمِ ...خودت که بهتر میدونی
بیشتر مواظب باشین. عصر اگه بودیمو بودین زنگ میزنم میحرفیم. دوستتون دارم 1 عااااالمه

آره خدا رو شکر خوبیم به خیر گذشت
مامان ساینا
31 مرداد 92 12:20
همشوووووووووووووون مال کسرا دلم براش یه ذره شده
مامان پریسا
31 مرداد 92 18:00
سلام سودابه جون. خوبییییییییییییییییین؟وای هر چی شما اونجا ترسیدین یه طرف. ترس ما هم از خوندن این مطلب تا به تهش برسیم یه طرف. خدا رحم کرده. البته تو آب شور غرق نمیشین. حتی ته آب هم نمیری چون هل کردین و خیلی دست و پا زدین رفتین تو. ما این تجربه رو تو بچگی بخاطر شنا تو دریاچه ارومیه زیاد داریم. ولی خدا رو شکر که آخرش بهتون خوش گذشته. انشالله همیشه شاد و خوشحال سه تایی کنار هم زندگی کنید. کسرایی رو یه ماچ محکم بکن. دوستون داریم. راستی در نوشتن این نظر دایی رضا هم سهیم بوده.

عزیزم ببخشید که نگرانتون کردم فقط صرف یه خاطره نوشتم
اما اره تجربه بدی بود میگم از توهم میخواستیم بیشتر غرقشیم تا واقعیت
به رضا سلام برسون کیان عزیز رو هم ببوس
فریده
1 شهریور 92 15:27
خدا رو شکر که دو تایی خوب هستید و مشکل خاصی پیش نیومده. دیگه بهش فک نکن. چه جالب که اونجا از اب شور واسه استخر استفاده می کنن. راستی اقامت موقت مبارک. شاد و پایدار باشید. کسرا رو بوس



ممنونم عزیزم
دایی محمد
1 شهریور 92 17:37
سلام
دقت کردی کارای تو و حامد مثل پت و مت میمونه
حالا خودمونیم تو اگه کتاب یا فیلمنامه بنویسی بخاطر شلوغ کردن و هیجان دادن خیلی موفق میشی وخیلی ها رو میکشی


شمالطف داری
مامان فرح
1 شهریور 92 23:07
خیلی به خیر گذشته لطف خدا همواره شامل حال ماست خواندن این پست هم سخت بود چه برسد به فکر کرذن به ان از خداوند منان سپاسگزارم


ممنونم مامان فرح،واقعا خدا رحم کرد
مامان راضیه
2 شهریور 92 0:42
وای منم اول که داشتم می خوندم مو به تنم سیخ شد
خیلی ترسیدم خدا رو شکر که بخیر گذشته
بازم خوب کسرا شجاعه من بودم حداقل تو همین روز عمرا دیگه بر نمی گشتم تو آب
مگه متراژ استخر و کنارش ننوشته بودن ؟!
در هر صورت خدا رو شکر که به خوبی و خوشی تموم شده روزتون
از یه چیزدیگه ام خیلی خوشم میاد اینکه اجازه میدی هرجا می خواد دراز بکشه
این خیلی خوبه منم خیلی از این کارا خوشم میاد


چرا اتفاقا متراژ نوشته بود،میگم اومدم به خیال
خودم اومدم پامُ بذارم رو پله که رفتم ته آب...
ولی خدا رو شکر به خیر گذشت
مامان محمد
2 شهریور 92 20:04
خدا راشکر به خیر گذشت .راستش فکر کردن بهش بازم سخته چه برسه به اینکه توموقعیتش قرار بگیری صدقه یادتون نره سعی کنید صبح به صبح که از خواب بیدار میشید واسه کسرا جون جداگانه صدقه بزارید طفلی مثل این که به چشم شور زبونه .زود چشم میخوره تورا خدا مواظبش باشید چون هر تجربه ای خوب نیست شاید بعضیا توروحیه حساس ولطیف کسرا جون تاثیر بد بزاره والا به خدا ماشالا خیلی شجاعه که دوباره حاضر شده بیاد تواستخر من بودم عمرا اگه تا اخر عمر بهش فکر میکردم .براتون ارزوی سلامتی میکنم . راستی اقامتتون مبارک .


ممنونم عزیزم
لطف داری شما از نصیحت ارزشمندتم ممنونم
راستی اقامتمون موقت!
اما از تبریک بازم ممنونم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
3 شهریور 92 18:49
```````````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$```````````````
``$`$``````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``````$``$``$`
``$`$``$``````$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$``````$`$`$``
$`$`$`$``````$$$$$$``````$$$$``````$$$$$$$````$$$$$``
`$$$$$``````$$$$$$$```O`$$$$$``O``$$$$$$$$`$$$$$$$``
`$$$$$$$$``$$$$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$$$$$```$$$```
````$$````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$````$$```
````$`````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$```$`````
`````$$$$$$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$$$$``````
``````````$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$`````````
```````````$$$`````$$$$$$$$$$$$$$$$`````$$```````````
````````````$$````````$$$$$$$$$$```````$$````````````
`````````````$$$```````````````````````$`````````````
```````````````$$````$$$$$$$$$$$``````$``````````````
````````````````$$$`````$$$$$$$$$$$``$```````````````
```````````````````$$$`````$$$$$$$$$$````````````````
``````````````````````$$$$$``$$$$$$$$$```````````````
`````````````````````````````$$$$$$$$$$``````````````
``````````````````````````````$$$$$$$$$``````````````
```````````````````````````````$$$$$$$```````````````


تــــــرسیــــــدی؟!!!

آره بابا این چیه؟؟؟؟؟

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
3 شهریور 92 18:52
هههه چه بامزه ... چه راحت هم کف ساختمون خوابیده
عمه هانیا
7 شهریور 92 2:26
خدا رو شکر خوبین منم این تجربه رو 2بار داشتم البته بدون بچه


واي خيلي بد بووود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد