کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

پسرم کسرا

سفرنامه هلند

1392/4/17 15:18
نویسنده : مامانی کسرا
3,561 بازدید
اشتراک گذاری

 

    

 

 

 

 

 

سلام

سلااااااااااااااااااااااام

خوبید؟خوشید؟سلامتید الهی شکر؟

خدا رو شکر که خوبید ما هم خوبیم الحمدالله ،یه چند روزی رفته بودیم جاتون خالی هلند.

بابایی یه کنفرانس باید شرکت میکرد ما هم یهویی شال و کلاه کردیم و رفتیم...

خیلی یه دفعه ای شد، اونجا هم چون همش بیرون بودیم ،دسترسی به اینترنت  نداشتیم.

خلاصه نشد که با کسی تماس بگیریم ، ببخشید اگه نگران شدید، ما روکه

میشناسید کلا همه کارامون یه دفعه ایی...

بگذریم ، 

         جای همه خالی، بسی خوش گذشت .

واقعا کشور قشنگیه ، واقعا آب و هوای خوبی داره ، اصلا من یه چی میگم شما یه چی میشنوید!

 اینقدر چند روز  بهمون خوش گذشت که خودمون باورمون نمیشه!!!

من از تمام کساییکه دعوت کردم بیان سوئد رو ببینن صمیمانه عذر میخوام و از همینجا اعتراف میکنم

بیخودی پولتون رو واسه این کشور سرد هدر ندید ، برید هلند رو ببینید و عظمت خدا رو ...

سفر قبلی که رفته بودیم پاریس ، سردی هوا ، ناآشنا بودن ما به اینجور سفرا و

از همه مهمتر کوچیک بودن کسرا، باعث شد یکم سختمون شه، اما اینبار

با تجربه تر بودیم ، اول از همه کالسکه کسرا رو نبردیم و سبک بودیم،دوم اینکه

هتل آپارتمان گرفتیم و از لحاظ غذا درست کردن واسه کسرا خوشبحالمون شد و راحت بودیم...

البته شهر به بزرگی پاریس هم نبود واسه همین صبح میرفتیم بیرون ، ظهر می اومدیم خونه استراحت

میکردیم ، دوباره سر شب میرفتیم و آخر شب می اومدیم خونه.

کنفرانس بابایی تو شهر د ِلفت بود که سه روز اونجا بودیم و بعد با قطار رفتیم آمستردام

به حدی مسیر زیبا بود که آدم از دیدنش سیر نمیشد...

خوشبختانه اخلاق کسرا هم خوب بود تو این سفر ، البته بدقلق بود یه وقتایی اما در کل خوب بود.

 

شهر دلفت چندتا نماد خیلی قشنگ داشت، یکیش که گل ِ قرمز رنگ

که تمام جاهای شهر میشد دید، واقعا منظره قشنگی به شهر داده بود.

 

 

یکی دیگه ش کفش زرد ِ...

که جریانشُ بعدامیگم که چرا این کفش اینقدر مهمه تو این کشور!!!!

 

مردم هلند به پنیر خوردن معروفن و حتی یکی از سوغاتیا این کشور پنیر،

واسه همین از این مجسمه ها زیاد بود ...

 

 

شهر پر بود از کانال آب ، واقعا قشنگ بود...

روز دوم بابایی مجبور بود از صبح تا ساعت ۵ عصر بره واسه کنفرانس و نبود.

گفتیم چیکار کنیم ؟با کسرا تصمیم گرفتیم بریم شهر مینیاتوری(شهرعروسکی به قول کسرا)

که تقریبا نیم ساعتی با قطار تا دلفت راه داشت، دوتایی پرسون پرسون رفتیم و رسیدیم...

باور نکردنی بود این شهر کوچولو...

یکی از شهرهای کشور هلند در مقیاس یک بیستم، واقعا دیدنی بود...

 

       کسرا در شهر مینیاتوریشکلکــ مهسایی

 

 کلی باهاش حرف زدم که مامانم،اینجا که داریم میریم شهر عروسکاست

اگه بهشون دست بزنی میشکنن ، دردشون میاد، گناه دارن ، نباید به خونه هاشون دست زد ...

شکر خدا گوش کرد و دست نزد، البته ازش غافل میشدم شیطنت میکرد اما در مجموع آروم بود.

  

 

جای خیلی قشنگی بودشکلکــ مهسایی

نمیدونم با چه هزینه ایی اما واقعا سرگرمی قشنگی واسه بچه ها درست کرده بودن...

 

 

 پطروس فدارکارُ یادتون ِ تو کتابای دبستان میخوندیم؟

یکی از افسانه های کشور هلند ِ ،مجسمه شُ ورودی این مجموعه گذاشته بودم

به کفشاش دقت کنید، همون کفش زرداست که گفتم نماد شهر دلفت ِ!!!

 

کسرا عاشق داستان پطروس شده، روزی دو سه بار ازم میخواد که واسش تعریف کنم

درستم نمیتونه تلفظش کنه میگه "پتوش" بگو...شکلکــ مهسایی

 

 

همه چی مدل سازی شده بود، ، از تصفیه خونه آب  تا فرودگاه و...птенец

 

 

 

پالایشگاه نفت!!!птенец

 

 

باغ گل!!!птенец

 

 

آسیاب بادی!!!птенец

 

 

کسرا که واقعا خوشش اومده بود ، با اینکه بابایی نبود و خیلی نگران بودم اذیت کنه

اما سه ساعت تمام با هم بودیم و اونقدر خسته شد که تو اتوبوس خواب رفت...спящий медвежонок

 

 

فرداش رفتیم آمستردام که بعدا مینویسم چی شد و چیکار کردیم...

                                                                                   خدایا شکرت خیلی ممنونمشکلکــ مهسایی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان طاهره
16 تیر 92 23:30
سلام خداراشکر سالم هستیدوکسراهم اذیت نکرده امیدوارم همیشه خوشحال باشید


ممنونم مامان طاهره جاتون واقعا خالي بود
مامان فرح
17 تیر 92 0:31
سلام
کسرای عزیزم از دور میبوسمت چقدر خوشگل شدی چه کشور زیبایی سفر کرده بودی از همه مهمتر این که مامانی رو اذیت نکردی نشانه بزرگ شدنت است


مرسي مامان فرح واسه كسرا خوندم چي نوشتيد حالا هي ميگه دوباره بخون...
جاتوووون واقعا خالي بود
كسرا ميگه "بگو مرسي مامان فرح"
مامان ثمین
17 تیر 92 1:19
چقدرباحال بوده
مــآمــآنــے
17 تیر 92 9:24
بی نظیره چرا ایران این چیزا نداره؟
عمه هانیا
17 تیر 92 13:38
اوووووه بالاخره اومدین هر روز میومدم تو وبلاگ کسرا هیچ خبری نبود دپ میشدم
چه کشور خوشکلی خدا قسمت کنه از نزدیک ببینیم
خوشحالم بهتون خوش گذشته


انشالله عمه هانیای عزیزیه بار باهم همسفر شیم
مامان یاسمن و محمد پارسا
17 تیر 92 15:33
خیلی قشنگ بود وای خوشبحالت کسری جونم
شقایق
17 تیر 92 18:59
وااااااای عجب بهشتی بوده خوش به سعادتون کاش ما رو هم بطلبهایشالا همیشه سالم و شاد باشید فدای کسرا جونم پسر عاقلم که مامانی رو اذیت نکرده تا بهتون خوش بگذره


انشالله...
ارغوان
18 تیر 92 9:01
چه عالی خوشحالم بهتون خوش گذشته نمادهاشون واقعا قشنگه. ما چرا نماد نداریم اینجا؟ من نماد می خوام مخصوصا اگه گل باشه. راستی عزیزم شما که خارج از ایران هستید اینو شنیدین که گل ایران معروفه؟ من یه بار تو دبی با یه خانوم فرانسوی دوست شدم صحبت که گل انداخت اون گفت ما دوتا کشور را با گلهاشون میشناسیم یکی هلند یکی ایران. من اینجوری شدم هی از من می پرسید فلان گل در کجا بیشتره و اونها را بیشتر به چه کشوری صادر می کنید؟ منم که اصلا نمی دونستم و شک کرده بودم که این واقعا داره ایران را میگه یا نه و خلاصه برای اینکه آبروی مملکتو حفظ کنم و همچنین برای ردگم کنی عکس های حیاطمونو نشونش دادم تو گوشی بعد هی می گفت این گل چیه اون گل چیه چه گل های متنوعی دارین که من اصلا دود به ارتفاع 3متر از کلم بلند شد که مگه این گلها چیه که این انقدر ذوق کرده. شما هم اینو شنیدی راجع به گل ایران؟

والا مستقیم نشنیدم اما در مورد گل محمدی و گلاب که معروفه یه چیزایی شنیدم، مردم اینجا گالب مصرف میکنن ینی تو فروشگاهاشون هست اما اینکه اولین چیزی که در مورد ایران باهات حرف میزنن گل نیست،رئیس جمهوره سابق متاسفانه اولین موضوعه...
ارغوان
18 تیر 92 9:05
از بس از گل نوشتم اصل مطلب یادم رفت شهر مینیاتوری چقدر جالبه. کسرا جون چه کیفی می کرده. نمی گفت کاش من کوچولو بودم و اینجا زندگی می کردم؟ یار همیشگی تو این سفر خدا را شکر نبوده نه؟ چوب را میگم
خیلی لذت بردم سودابه جون ایشالا همیشه به گردش باشین و خوشی و خنده انقدر خوب توضیح دادی آدم فکر میکنه انگار خودش رفته

آره خدا رو شکر از بس سرش گرم بود دیگه یاد چوب نمی اوفتاد
ممنونم که اینقدر به ما لطف داری عزیزم
مامان سایتا
18 تیر 92 15:38
میگم سودابه این که گفتی شامل حال ماهم میششه؟؟؟؟
من که نفهمیدم الان ما کجا باید بیایم ؟ سوئد یا هلند؟؟؟


واقعا اگه میتونستم هلند ازتون پذیرایی کنم حتما میبردمتون اونجا خیلی قشنگ بود البته الانم سوئد قشنگه البته تا یک ماه دیگه اومیدوارم تا اون موقع ویزاتون برسه
رادمهر و مامان
7 شهریور 92 9:16
سلام عکسها ی قشنگی بودن میشه بگید سفر به هلند در چه فصلی خوبه ؟ کسرا


سلام عزيزم
كلا فصل سفر تو اروپا تايستونه كه بهترين ماه جولاي
به تاريخ ايران ميشه اواخر تير تا اواخر مرداد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد