نمیدونم خنده داره یا گریه آور! هر چی هست ، تعجب آوره که من هنوز که هنوزه همون مشکلاتی رو با کسرا دارم که روز اول داشتم! واسه مهد رفتن، مسواک زدن،زود خوابیدن . . . مشکلاتی که فک میکردم با بزرگ شدنش برطرف میشن! بعد حالا عمق فاجعه اینجاست که نتنها این مشکلات رفع نشده و به قوت خودش باقیه! یه سری مسایل دیگه هم بهشون اضافه شده حالا شما دیگه خودتون ببینیند چه آش شله قلم کاریه الان اینجا! از جمله این مشکلات صبحانه نخوردن ِ . . . چند روزه من دارم باهاش کل کل میکنم که صبحانتُ بخور اما حریفش نمیشم.چند روز پیش گفتم اوکی اگه صبحانه نخوری میام با مونیکا(مربی مهدش)صحبت میکنم و ازش میخوام که باهات حرف بزنه! ...