کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

پسرم کسرا

جایی همین حوالی...

  وطن یعنی خیالت تخت باشه           وطن یعنی تو میتونی بجنگی                         اگه حتی شرایط سخت باشه... وطن یعنی همه خاک و همه آب، وطن یعنی همه کوه و همه دشت... وقتی صدای مهماندار تو هواپیما پیچید که واسمون اقامت خوشی را در ایران آرزو میکرد، دلم گرفت که چرا وطن جایی نیست برای موندن، برای همیشه موندن... سلام، روز و روزگارتون خوش . امروز سوم ژانویه ۲۰۱۵ است و ما چهار روزه که اومدیم ایران. خوشحالم که اینجام و کسرا از من خوشحال...
13 دی 1393

یُهووووووووووو

  هوراااااااااااااا بالاخره برف اومد.... خدایای ممنونیم. بالاخره در آخرین دقایق سال آسمون با ما مهربون شد و برف نازنین اومد. بسی روحمان شاد شد. تازه یکی دو روزه که احساس میکنیم  تو سوئد با همون سرمای معروفش داریم زندگی میکنیم ... کسرا و بابایی رفتن به برف بازی و پولکا سواری و مامانی هم رفت به لذت بردن از حراج کریسمس       انشالله که همه روزاتون به قشنگی و پاکی برف. دلتون شاد و خونه هاتون لبریز مهربونی.                           &nb...
8 دی 1393

در گذار از زندگانی

  ای کاش زندگی یه دکمه stop داشت، نه میخوام بره عقب نه جلو فقط یه چند ساعت وایسه، تا من به کارای عقب موندم برسم!اصلا کار خاصی هم نمیخوام بکنما فقط استراحت کنم همین، خیلی توقع زیادیه؟ ساعت از دوازده داره میگذره و من هزار کارنکرده رو گذاشتم یه گوشه و دارم مینویسم!چون این تنها کاریه که دوسش دارم و بهش احتیاج دارم! میگم این میل به اشتراک گذاشتن احساسات در من اینقدر زیاده یا در همه آدمها! میل به شفاف بودم، میل از خودم نوشتن و حرف زدن !؟؟؟ واسه من حس خوبیه! واسه من که تمام خودمُ میتونم دوباره ببینم، بخونم. این مرور خودمُ دوس دارم! روایت زندگی واسم جالبه، روایت اتفاقات ! فرصت میکنم لمسشون کنم، نگاشون ک...
6 دی 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد