کسرا کسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

پسرم کسرا

اولین هفته ما در ایران

سلام ممنون از احوال پرسی همه دوستان،یک هفته است تقریبا رسیدیم ایران. اما متاسفانه از روز اول من و کسرا سرما خوردیم. کسرا رو بردم دکتر گوشش عفونت کرده ، آ نتی بیوتیک شروع کرد واسش! نمیدونم این چه ویروسیه که داغون کرده ما دوتا رو! آخر هفته دیگه هم داریم برمیگردیم سوئد، در اولین فرصت اگه از جام بلند شدم و تونستم بنوسیم میام و به همه عزیزان سرمیزنم. دوستون داریم روزگار بر وفق مرادتون. التماس دعا ...
16 فروردين 1393

لابه لای روزایی که میانُ میرن

    یکشنبه آفتابی داشتیم و زدیم بیرون همون جای دنج همیشگی و بساط جوجه کباب البته هوا همچنان سرد  ِ ، چیزی که بیشتر از سرما آدمُ اذیت میکنه باد! اما خوب خونه هم نمیشه موند دیگه...      حدودای سه برگشتیم خونه،  بهش گفتم اگه دوس داری برو آب بازی کن در حمام و باز کردم و دیدم...     والا من هنوز فلسفه دراز به دراز همه جا خوابیدن این فسقلی رو نفهمیدم که نفهمیدم! یه نیم ساعتی خوابید و پاشد میوه خورد و شروع کرد به خرابکاریـــــــــی ای خداااااا     این بچه ما از آفتاپ پرست هم بدتره ،دوشنبه که از مهد برمیگشتیم هوا آفتابی بود !&nb...
15 فروردين 1393

کسرای من بعد از شش ماه

    چند وقت بود داشتم فکر میکردم حالا که داریم میریم ایران در مورد کسرا توضیحاتی بدم، در مورد علایقش، تغیراتش و عادتای جدیدش. هم واسش یادگاری میمونه و هم بقیه بهتر میدونن چجوری تو این مدت کوتاه که ایران هست باهاش رفتار کنن که هم بهش خوش بگذره و هم برمیگرده سوئد، مونیکا بشناستش! خوب از بداش شروع میکنم! یه حرف بد میزنه، " بی ادب " فک میکنه این حرفُ میتونه به همه بگه متاسفم به خاطر این موضوع!!!! اما باور کنید من بی تقصیرم همیشه گفتم اینکار بی ادبیه ،نگفتم تو بی ادبی ، اما اون فقط کلمه روتکرار میکنه! البته چند روز پیش ازش پرسیدم چرا میگی بی ادب گفت آخه "بیدی بی ادبه" اسم ی...
5 فروردين 1393

آغاز بهار نود و سه

    ایام به کامتون،سال نوتون مبارک ،امیدوارم سال نو پر باشه از لحظه های شیرین و به یادموندی برای همه شما عزیزان. این اولین سال تحویل ما در سوئد بود  از همه بیشتر خوشبحال کسرا بود که عیدی گرفت      با مونیکا صحبت کردم در مورد سال نو، گفتم اگه دوس داشته باشید میتونم  یه سفره ساده بندازم که مونیکا خیلی استقبال کرد و جمعه یه سفره هفت سین کوچیک تو مهد واسه بچه ها انداختم.   کسرا و مامانی در حال چیدن سفره      خانمی که رو به رو ایستاده و داره واسه بچه ها توضیح میده مونیکاست خانم سمت راستی هم مولین  ِ که خیلی مهربون و...
3 فروردين 1393

آخرین دقایق سال

    امروز به عبارتی آخرین روز از آخرین فصل ساله. زمستون داره پاورچین پاورچین جاشُ  به  بهار زیبا و دوست داشتنی با اون شکوفه های قشنگش میده. بهاری که همیشه نویدبخش یه شروع دوباره بوده. وقتی به سالی که گذشت فکر میکنم میبینم چقدر عوض شدم،چقدر درس گرفتم، چقدر تغییر کردم، چقدر خدا و خودمُ بهتر شناختم و فهمیدم اوووووو چه راه طولانی در پیش دارم تا یادبگیرم، صبور باشم، احترام بذارم، ببخشم و نهایتا یادبگیرم لایق نام مادری باشم. یادبگیرم به مامان مامان گفتن کسی مادر نمیشه، به غذا پختن و رخت و لباس شستن  هم کسی مادر نمیشه... باید صبور باشی، با گذشت ، کمی جدی و قانون مند و پر باشی از لبخند و م...
2 فروردين 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم کسرا می باشد