داستان صبح های کسرا
میدونی گلم صبح که مامانی میاد سرکار شما کجا تشریف دارید؟ گفتم شاید دلت بخواد بدونی؟ ما یعنی منو بابایی وتازگیها آقا کوچولو طبقه بالا خونه بابابزرگی اینا زندگی میکنیم ( بابای بابایی) خدارو شکر از اونجایی که خدا کسرا کوچولو رو خیلی دوست داره و نمیذاره بهش سخت بگذره پارسال یعنی سال 1389 بابابزرگیه کسرا بازنشسته شدن و امسال با آغوش باز نوشون نگه میدارن یعنی بندگان خدا تورودر بایسی گفتن باشه ما نگه میداریم البته از اونجایی که کسرا خیلی نازه وهمه خیلی زود عاشقش میشن هیچ اجباری در کارنیست وباکمال میل مواظبت هستن وقتی من وبابایی می ریم سرکار کسرا ی نازنازی کله صبح میره پا...
نویسنده :
مامانی کسرا
20:3